گفتوگوی کوتاه منتشر نشده از تقی توکلی
به گزارش اقتصادنیوز او در این مصاحبه از خانوادهاش میگوید، ماجرای آمدنشان به تبریز را تعریف میکند و اشارههای جالبی هم به شکلگیری کارخانه کبریتسازی توسط پدرش دارد. این گفتوگو را که تا پیش از این منتشر نشده است، از زبان خود تقی توکلی میخوانید:
«من در دهم اسفند سال ۱۳۱۰ در ناحیه «شجاگان» درکوچه «شرشراباشی» تبریز به دنیا آمدم. همه خانواده ما در آن منطقه متمرکز بودند. از وقتی که جد من از ایروان به ایران آمد خانواده ما درهمین منطقه مقیم شدند. خانوادهای که من در آن بزرگ شدم و پروشیافتم خانوادهای معتقد، ایران دوست و پر کار بود. پدرم تاجر و فردی خلاق و مبتکر بود و مادرم هم بانوی بسیار نجیبی بود. جد من «حاجی محمد صفی ایروانی» در ایروان زندگی میکرد، در زمان قاجارها برخی مناطق به شکل خودمختار اداره میشدند و در مواقعی که مملکت به خطر میافتاد وارد میشدند و سربازهایشان را در اختیار حکومت مرکزی قرار میدادند. ایروان همچنین ناحیهای بود. جد من در دورانی زندگی میکرد که روسها مجددا به تحریک بعضیهای دیگر به ایران حمله کرده بودند. ایران هم در دورانی که عباس میرزا صدر اعظم بود وارد این جنگ شد؛ اما قدرت ایستادگی در مقابل تزارها را نداشت و عباس میرزا هم با آگاهی به این موضوع مخالف وارد شدن به جنگ بود. بالاخره بخشهایی از ایران جدا شد و قرارداد ترکمانچای به امضای دو طرف رسید. آن دوران حوادث زیادی اتفاق افتاد و تمام بدبختی ما از جایی شروع شد که انگلیسیها وارد ایران شدند و بعد هم روسها توانستند به دنبال جنگهایی که با ایران داشتند، بخش زیادی از اراضی ایران را تصرف کنند؛ بهطوریکه در آن زمان حدود یک میلیون کیلومتر از سرزمینمان را از دست دادیم که از جمله مهمترین مناطقی که از ایران جدا شد ناحیه قفقاز بود... پس از قرارداد ترکمانچای ارتش روسیه نیروهای خودش را به بالای منطقه ارس رسانده و قرار شده بود ناحیه ایروان بدون جنگ تسلیم روسها شود. آن زمان که دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار است، بزرگانی از جد من درخواست میکنند که از ایروان به داخل ایران بیاید، جد من هم یعنی «حاج محمد صفی ایروانی» که کارش تجارت بود یکی از پسرهایش به نام «حاج محمد نقی ایروانی» را در سال ۱۲۵۵ قمری یا همان ۱۲۱۸ شمسی به تبریز فرستاد. حاج محمد نقی هم در محله شرشراباشی تبریز خانه خرید و بعد از آن هم خانواده ما در همان محله زندگی کردند. اما پدر من «حاج علی عسکر توکلی» در ادامه کار خانواده به تجارت مشغول بود و به دلیل کارش رفت و آمد زیادی به ویژه به منطقه جلفا داشت. پدرم تاجر عمده بود و واردات نفت، کبریت و قند انجام میداد؛ اما پس از کار تجارت به تدریج علاقهمند به کار صنعتی شد و برای همین سفرهایش را کم کرد تا شرایط راهاندازی یک کارخانه کبریتسازی را فراهم کند. او با یک کارخانهدار روسی برای تهیه ماشینآلات وارد صحبت میشود؛ اما به دلیل ناآرامیهایی که در آن زمان در روسیه وجود داشت نتوانست ماشین آلات را تهیه کند. سرانجام پس از مشکلات و تلاشهای فراوان ماشینآلات مورد نیاز را خریداری و در تبریز مستقر کرد. او سختی زیادی را در این راه متحمل شد؛ چون بخشی از ماشین آلات را از خارج و بخشی را هم از داخل تامین کرد. او سرانجام در سال ۱۲۹۷ شمسی کارخانه کبریت توکلی را بنیانگذاری و از همان جا تولید کبریت را آغاز کرد. پدرم مرد بسیار مقاومی بود و تولید بسیار ارزشمندی را برای ما به یادگار گذاشت، ایشان باعث افتخار خانواده ما هستند...»
طرح: میلاد رفاقتی