چالشهای مارک ویلموتس در تیم ملی
جلال چراغپور- در ۵۰ سال گذشته، هیچگاه تیم ملی ما در چنین برههای از لحاظ تغییر سرمربی قرار نگرفته بود. به دلیل اینکه برای نخستینبار یک شخص ۸ سال مربی تیم ملی ایران بوده است. در ۵۰ سال گذشته هیچ وقت یک تفکر و یک ایده این همه وقت در تیم ملی حکومت نکرده بود. هیچگاه سابقه نداشته است که یک نفر ۸ سال نظراتش را بر تیم ملی تحمیل کرده باشد. این اتفاق با کیروش رخ داد. ۸ سال همه تفکرات تیم ملی دست ایشان بود. ایشان نظرات متفاوتی که در مورد لیگ داشت اعمال کرد، نوع انتخابهایی که برای تیم ملی داشت انجام داد، سن تیم ملی را در برههای بالا برد و از حد نرمال گذراند. ایشان همه این پروسهها را طی کرد.
کیروش در آخرین روزهایی که مربی تیم ملی ایران بود، میدانست که بعد از جام ملتها امکان ادامه همکاریاش وجود ندارد؛ چرا که تضادش با سیستم، فدراسیون و مطبوعات و غیره بیش از حد بالا گرفته بود. او حتی در خلال جام ملتهای آسیا مذاکراتی هم با دیگر کشورها انجام داد. بعد از ۸ سال او امیدوار بود که با آخرین تفکراتش که به درون تیم ملی و به درون بازیکنان تزریق کرده است، بتواند نتیجه بگیرد. به همین دلیل تقریباً دیگر تیم ملی را نو نمیکرد. دیگر بازیکنان جدید به تیم دعوت نمیکرد و با همان گذشتگان کارش را انجام داد. بنابراین بعد از بازی ژاپن و آن اتفاقی که افتاد عملاً یک گسست بسیار عمیق در تیم ملی ما اتفاق افتاد و تیم، مانند یک کریستال که اگر ضربهای به آن بخورد فرو میریزد، فرو ریخت. شما میدانید که وقتی به یک کریستال ضربه میزنید، دو حالت دارد. یا فراضربه است یا فروضربه. اگر فروضربه باشد کریستال نمیشکند و ترک هم نمیخورد. اما اگر فراضربه باشد کریستال خرد میشود.
من از این مثال استفاده میکنم که ببینیم ما به مربی جدیدی که برای تیم ملی آوردیم چه چیزی قرار است تحویل دهیم و منصفانه بررسیهایمان را انجام دهیم. منظورم از بررسی منصفانه این است که مطبوعات و خوانندگان و آنهایی که اخبار تیم ملی را تعقیب میکنند، بدون اغراق یا تخفیف ببینند که چه چیزی تحویل مربی جدید دادهایم، بعد ویلموتس را تحلیل کنیم. یعنی کاریزما، سابقه و قدرت مربیگریاش را بسنجیم.
ویلموتس برآمده از یک سبک درست فوتبال
از نظر من فدراسیون فوتبال خیلی هوشیارانه و بجا، مربیای با یک سبک درست انتخاب کرده است. یعنی از کشور بلژیک که فوتبالی روندهتر، سریعتر و رو به جلوتر از فوتبال پرتغال دارد. فوتبال بلژیک فوتبالی است که خود ویلموتس وقتی در آن بازی میکرده از آن یاد گرفته است. هر انسانی با توجه به زیستش میاندیشد و رفتار میکند. از این نظر اندیشه خوبی در بلژیکیها وجود دارد. دوم اینکه ایشان خیلی اکتیو و مثبت فوتبال بازی کرده است. هم در سطح تیم ملی و هم در سطح باشگاهی. از طرف دیگر حضور ایشان روی نیمکت تیم ملی بلژیک رزومه بسیار خوبی است. همچنین ویلموتس دو بار سابقه سرمربیگری در تیمهای دیگری نیز داشته است. البته در آن تیمها او ظاهراً مقداری از لحاظ نتیجه ناموفق بوده است؛ البته اگر تعریف موفقیت فقط برنده شدن باشد. اما همین قدر که ویلموتس با سنی کم برای مربیگری تیمهای ملی بلژیک و ساحلعاج مطرح شده بوده به نظرم امتیاز کاملاً مثبتی در کارنامه ویلموتس محسوب میشود. او همچنین الان از نظر سنی در جایی قرار گرفته که شروع آرامش فکریاش است. یعنی در این سن و سال نه خیلی تند و عصبانی است و نه خیلی هم پیر و فرتوت و دلزده از فوتبال. خودش انگیزه برنده شدن و مطرح شدن دارد. چون در ابتدای راه مربیگری است. باید ۱۵ سال دیگر برای فعالیت در عرصه مربیگری مبارزه کند تا به مرز ۶۵ سالگی برسد. در این راستا نیز او بستر خوبی به نام تیم ملی ایران را انتخاب کرده است.
ما به ویلموتس چه میدهیم؟
تیم ملی ما از سه لایه تشکیل شده است. به دلیل رفتار خاصی که کیروش داشت، تیم ملی ما لایهلایه شده است. لایه اول بازنشستههای سنی هستند. آن چیزی که به نام تیم ملی داریم، اگر روی کاغذ بیاوریم و فهرست کنیم، میبینیم که برخی از بازیکنان این فهرست کاملاً بازنشسته هستند. یعنی اگر قرار باشد یک خط قرمز روی اسامی بازنشستهها بکشیم، چهار تا پنج نفر از بازیکنان تیم ملی را به لحاظ سنی باید تمامشده دانست. از کسی اسم نمیآورم زیرا ممکن است، ویلموتس بعضی از آنها را برای معماری اولیه تیم ملی، برای اینکه تیم مبنایی داشته باشد، بخواهد. با این حال اینها افرادی هستند که دیگر نمیتوانند برای تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۲ حضور پیدا کنند؛ چه در مسابقات راهیابی به جام جهانی، چه در خود جام جهانی. پس اگر این مربی را مسؤولان برای جام جهانی ۲۰۲۲ آوردهاند، بدانند تیمی در اختیار او قرار دادهاند که با این وضعیت مواجه است.
لایه دوم کسانی هستند که الان پیر نیستند اما برای ادامه کار در ۲۰۲۲ سنشان میرسد به شرایطی که در مقدماتی وضعیت مناسبی دارند ولی جام جهانی برایشان دیر است. یعنی ۳۱ سال به بالا میشوند. با توجه به اینکه در حال حاضر عمر فوتبال جهانی حدود ۲٫۵ سال کاهش پیدا کرده است، این باید زنگ خطری برای ما باشد. کما اینکه میبینیم آژاکس در مسابقات اروپایی با میانگین سنی پایین و کاپیتان ۱۹ ساله و بازیکنان ۲۱ ساله تمام تیمها را آزار داد چون سن فوتبالی جهان کم شده است. حالا ما نمیگوییم که میانگین سنی تیم بشود ۲۱ سال، ولی بالاخره نباید بیش از ۲۶ یا ۲۷ سال باشد. این گروه دوم را با هایلایت نارنجی مشخص میکنیم. بر این اساس سه تا چهار نفر هم لایت نارنجی میگیرند. پس تا اینجا شد ۸ تا ۹ نفر.
لایه سوم تیم ملی ما کسانی هستند که نه پیر هستند و نه پا به سن گذاشتهاند اما یک چیز عجیب هستند. این بازیکنان در طول سال بدون اینکه ۱۵ تا بازی باشگاهی کنند، به تیم ملی دعوت میشدند. سلیقه کیروش این شکلی بود. شاید آقای ویلموتس این سلیقه را بپسندد یا نپسندد و حتی تعجب کند وقتی که لیست تیم ملی را ببیند و بفهمد بازیکنی در تیم حضور داشته که تعداد بازیهای ملیاش از بازیهای باشگاهیاش بیشتر بوده یا در تیم باشگاهیاش، چه داخلی چه خارجی، فیکس نبوده. همه میدانند چه کسانی را میگویم و نیازی نیست اسمشان را ببریم.
این از ۳ لایه تیم ملی، که تقریباً یک تیم کامل را تشکیل میدهد. اما این تیم یک لایه چهارمی هم دارد و آن هم لایه مخفی تیم است. افرادی که ظاهراً برای جوانتر شدن تیم ملی دعوت میشدند اما اساساً بازی قابل بحثی برای تیم انجام نمیدادند. دقایق بازی اینها در حد ۳ دقیقه، ۸ دقیقه و ۱۵ دقیقه است. اینها هم دو سه نفر هستند که حتی به مقدماتی جام جهانی هم رفتند اما آنجا خط خوردند. اینها آدمهایی هستند که اسم تیم ملی را یدک میکشند اما نمیتوانند معماری ۲۰۲۲ ما را جواب دهند.
به ویلموتس فرصت بدهیم
اگر قرار است ایشان معماری جدیدی برای تیم ملی درست کند، باید صبر کنیم و با حوصله برخورد کنیم. از مطبوعات و تحلیلگران و برنامههای تلویزیونی و همه یک فرصت معقول و شرافتمندانه به ویلموتس بدهیم. اگر درست نگاه کنیم، ما الان چیزی به عنوان معماری تیم ملی نداریم. برای روشن شدن موضوع این را هم اضافه کنم که آقای کیروش برای ۴ نفر خط دفاعی از هر ۸ نفر حاضر در اردو استفاده کرد و آخرش دفاعی که لازم بود را پیدا نکرد. دفاع راست دو نفر، دفاع چپ دو نفر، دفاع وسط راست دو نفر و دفاع چپ وسط هم دو نفر. همچنین جابهجایی دفاعهای وسط با هم. یک بار مجید حسینی و پورعلیگنجی، یکبار منتظری و کنعانیزادگان و خلاصه همه کاری کرد. پس کسی که جدید آمده است باید فرصت داشته باشد. این ۸ سالی که فدراسیون کیروش را نگه داشت، دستش درد نکند اما این عواقب را هم دارد که الان ظرفی به نام تیم ملی نداریم.
بازی با کره جنوبی اشتباه است
مساله بعدی بازیهای دوستانه پیش روی تیم است. برای شروع اشکالی ندارد که با تیم ملی سوریه بازی تدارکاتی کنیم. اما بازی با کره جنوبی اشتباه است. چرا در شروع کار مربی جدید، میخواهیم احتمال یک باخت را برایش بگذاریم در حالی که قرار است ما چهار سال با او ادامه دهیم؟ کیروش برای بازیهای تدارکاتی چه کار میکرد؟ میرفت ۴ تا آفریقایی پیدا میکرد، لباس تن اینها میپوشاند و میگفت این تیم است و میخواهم با اینها بازی تدارکاتی بکنم. یا میرفت امید ازبکستان را میآورد و میگفت تیم ملی ازبکستان است و با اینها بازی کنیم. برای کسانی که بازیهای تدارکاتی را ترتیب میدهند، تذکر میدهم که همین اول ضربه کشنده به تیم ویلموتس وارد نکنند. کافی است ویلموتس با باخت شروع کند. مطبوعات هم که رحم ندارند، آن وقت وضعیت به هم میریزد. پس مسؤولان فوتبال ایران باید مدتی ویلموتس را تیمار کنند. نباید اجازه دهند که ایشان خیلی سریع زیر بار فشار مطبوعات و رسانهها قرار بگیرد. بازی با کره جنوبی اشتباه است و اگر از مسؤولان کسی این نوشته را میخواند بازی با کره جنوبی را حذف کند.
ویلموتس باید در همه چیز تجدیدنظر کند
حال ببینیم منظورمان از زمان شرافتمندانهای که باید به ویلموتس بدهیم چیست. جامعه میتواند تحت تأثیر رسانهها و مطبوعات رفتارش را اصلاح کند. جامعه مطبوعاتی و رسانهای ایران باید با صبر و حوصله بنویسند و جو را آرام نگه دارند. آقای ویلموتس باید دو، سه ماه نوارهای ویدئویی بازیهای ایران را ببیند. بعدش چند بازی دوستانه بگذارد تا ببیند فوتبال ایران چه چیزهایی بلد است. تازه بعد لیگ شروع خواهد شد. او باید برود به همراه دستیارانش لیگ را با دقت ببیند تا به شکل ملموس بفهمد فوتبال باشگاهی ایران چقدر با فوتبال ملی تفاوت دارد. ویلموتس نباید فکر کند هر کس را از لیگ ببرد، میتواند در عرصه ملی بازی کند. کیروش این کار را نمیکرد. او خیلی باهوش و زیرکانه بازیکن را ملیپوش میکرد. مثلاً مهدی ترابی را یک بار دعوت نمیکرد، یک بار دعوت میکرد خط میزد، یک بار میبرد و چند دقیقه به او بازی میداد تا بالاخره کمکم بوی ملی بگیرد. فرصت شرافتمندانه فرصتی است که نیاز است برای پر کردن این همه خلأ در لایههای تیم ملی.
اگر صریح بگویم، ویلموتس کار بسیار سختی پیش رو دارد. به نظر من حتی در ریزترین امور تیم ملی هم باید تجدید نظر کند. حتی در چارچوب دروازه. چون اتفاقاتی در آنجا افتاد که به تیم ضربه زد. همه ما دیدیم چه توپهایی را گل میخوریم. کارشناسان آسیا هم دیدند که ما چه توپهایی را گل میخوریم. ما حتی در بازیهای جام باشگاههای آسیا هم دیدیم که چه گلهایی میخوریم. باید در ارکان تیم ملی تجدید نظر شود. از دروازه گرفته تا سنتر فوروارد؛ این هم کار میبرد. ما باید این زمان را بدهیم و امیدوار باشیم که ایشان با انرژی کامل کارش را انجام دهد. البته ویلموتس انرژی کامل میگذارد، چون یک تیم بزرگ آسیایی را تحویل گرفته و جایگزین یک مربی بزرگ دنیا شده است و همه اینها به او انگیزه میدهد که کارش را به نحو احسن انجام دهد.
لیگ برتر تیم ملی را تغذیه نمیکند
در مورد لیگ ایران به عنوان مصالح اصلی کار ولیموتس هم باید بگویم که او نمیتواند الان از لیگ یار بگیرد. تنها کاری که ایشان الان میتواند انجام دهد این است که با انبارگردانی تیم آشنا شود. حالا تکنولوژی این جابهجایی این است که بازی دوستانه برایش گذاشتهاند تا او بازیکن دعوت کند و کارش را پیش ببرد. حتی ممکن است برای اینکه زودتر به موضوع پی ببرد آخرین آرایش تیم ملی را دست نزند، چون زود است بخواهد تفکراتش را پیاده کند. خیلی کار دقیقی است اما راهش باز است و آنهایی که حرفهای هستند راهش را بلد هستند. اما آقای ویلموتس باید مهارت ادراکشناختیاش را ارتقا دهد. این مهارت متدولوژی دارد برای نحوه اشراف بر چیزی که در حال تحویل گرفتنش است. مثلاً ویلموتس میگوید من دفاع وسط راست نیاز دارم. حالا ممکن است به او پیشنهاد شود یا او خودش برود بگردد و تازه ببیند که ما اصلاً دفاع وسط راست نداریم. بعد متوجه میشود که چرا مربی قبلی هشت نفر را تغییر داد تا دفاع را درست کند. ما وقتی میخواهیم دفاع راست وسط برای تیم برداریم، باید اول از تیم نخست کشور برداریم. میبینیم نمیشود. از تیم دوم هم نمیشود برداریم. وقتی از تیم اول و دوم کشور در لیگ نتوانیم بازیکن دفاع وسط راست برداریم، میرویم و میرویم و میرویم تا تیمهای پایین جدول و فلان بازیکن را بر میداریم. بعد سوال این است که آیا برای جام جهانی ۲۰۲۲ حد و اندازه دفاع وسط تیم ملی ایران باید در سطح تیمهای پایین جدول لیگ باشد؟
حالا اگر بخواهیم از نظر کارشناسی لیگ را بررسی کنیم، فارغ از اینکه آقای ویلموتس چه نقطهنظرهایی در مورد بازیکنان دلخواهش دارد، باید بگویم من به عنوان یک کارشناس نمیتوانم نظراتم را عریان بگویم. اما میتوانم به صورت کلی بگویم که لیگ ایران تیم ملی را تغذیه نمیکند. شاید سرمربی جدید خیلی زود خودش متوجه این موضوع شود و شاید هم شش ماه بعد بگوید کارشناسان ایران اشتباه میکردند که میگفتند لیگشان نمیتواند تیم ملی را پشتیبانی کند. اما فعلاً میگوئیم که لیگ ابزاری برای تیم ملی تولید نمیکند. در نتیجه باید این ابزار وصله پینه شود.