چه اقدامی تنش میان ایران و آمریکا را کاهش می دهد؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، دکتر حسین موسویان، عضو اسبق مذاکره کننده تیم هسته ای و استاد دانشگاه پرینستون، در یادداشتی با عنوان «دلیل تنگنای روابط ایران و آمریکا و امکان کاهش تشنج درخاورمیانه» برای روزنامه لس آنجلس تایمز می نویسد:
واقعیت این است که آمریکا و ایران هیچکدام برای مذاکره جدی نیستند . ترامپ دم از مذاکره مستقیم میزند درحالیکه سیاست فشار حداکثری و تحریم را اجراء میکند. این روش در مورد ایران جواب نمیدهد. ترامپ با زیر پاگذاشتن برجام، میزمذاکره را ترک کرد و با تحریم رهبر عالی ایران ، وزیر خارجه وتعیین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بعنوان سازمان تروریستی ، شانس هرنوع مذاکره ای را از بین برد.
اساس سیاست بیمارگونه آمریکا بخاطر این درک غلط است که ایران تحت فشار های اقتصادی، تسلیم خواسته های حداکثری ترامپ خواهد شد. اکنون بیش از یکسال از خروج آمریکا از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری میگذرد لاکن آمریکا نه تنها به هیچیک اهداف اعلامی خود دست نیافته است بلکه به بن بست سیاسی درمورد ایران رسیده است.
متقابلا ایران خواهان مواردی است که بعید است دولت فعلی آمریکا آن را بپذیرد. شرط ایران برای مذاکره با آمریکا این است که آمریکا باید اول تحریم ها را برداشته و به برجام برگردد . این خواسته منطقی است زیرا برجام جامعترین توافق تاریخ عدم اشاعه است، طی قطعنامه ای به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده و ایران هم به تمام تعهدات خود در قالب برجام عمل کرد. درعین حال این خواست ایران عملی نیست زیرا ترامپ مکرر برجام را یک فاجعه و بدترین توافق خوانده و لذا با توجه به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، پذیرش شرط ایران عملی نیست.
ایران هم در سال ۲۰۲۰ انتخابات مجلس و در ۲۰۲۱ انتخابات ریاست جمهوری دارد و لذا قواعد بازی انتخاباتی در داخل دوکشور یک واقعیت انکار ناپذیر است و در دوران انتخابات رهبران دوکشور هم با وضعیتی مشابه در داخل کشور خود مواجه هستند.
یک مانع دیگر برای مذاکره ایران و امریکا این است که فرض واشینگتن براین است که اقتصاد ایران درحال فروپاشی است و لذا ایران مجبور میشود به پای میزمذاکره بیاید. این هردو فرضیه اشتباه است.
اما در آنطرف موضوع ، تهران هم اعتقاد دارد که جهان غرب در حال افول است و دوران سلطه آمریکا در خاورمیانه بسر آمده است. بسیاری از تحلیلگران و شخصیت های جهان غرب نیز طی نوشته ها و سخنرانیهای خود، این برداشت ایران را تایید کرده اند. واقعیت هم این است که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، درتمام جنگهایش (بجز جزیره کوچک گرانادا!) ، شکست خورده است. اما با وجود همه این حقایق، آمریکا هنوز قدرت تاثیرگذاری برنظام جهانی رادارد.
باتوجه به بن بست موجود در روابط ایران و آمریکا، مهمترین اقدام فوری برای کاهش تنش ها این است که ایده مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا در شرایط فعلی کنار گذاشته شود و بجای آن تلاشها روی گفتگوی مستقیم ایران و عربستان و خاتمه جنگ یمن متمرکز شود.
ریاض و تهران برای ورود به مذاکره مستقیم باید روی چند نکته اساسی به درک مشترک برسند:
اول : هیچکدام نمیتوانند امنیت را به قیمت ناامنی طرف مقابل بدست آورند.
دوم : هیچکدام از دوکشور نمیتوانند قدرت هژمون درمنطقه باشند و
سوم : بهترین مسیر کاهش تنش، تلاش برای شکل دادن نظام همکاری مشترک منطقه ای براساس منافع مشترک، احترام به حق حاکمیت کشورها و مرزهای موجود میباشد.
اما اگر گفتگوی مستقیم تهران-ریاض بهر دلیل ممکن نباشد، آلترناتیو این است که دبیر کل سازمان ملل با دعوت از گروههای اصلی یمنی، عربستان، ایران، اروپا و سایر اعضاء دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، روسیه و چین، گفتگوهای مشترک برای پایان بخشیدن به خونریزی در یمن را شکل دهد.
این اقدام نه تنها بیش از همه به نفع مردم وکشور یمن و صلح منطقه خواهد بود، بلکه در تنش زدایی روابط ایران و عربستان موثر و میتواند راهگشای مذاکرات فراگیر ایران وعربستان باشد. ضمن اینکه چنین تحولی میتواند تشنج در روابط تهران-واشینگتن را کاهش دهد زیرا موجب حل یکی از معضلات سیاست خارجی ترامپ یعنی بحران یمن خواهد شد.