ابراهیم فیاض: جنبشهای اجتماعی بدون سرT فرزند اقتصاد دیجیتالی هستند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از نامه نیوز، عروج جنبشهای مردمی بدون رهبر که به شدت از احزاب و دولتها و نیروهای سیاسی مستقل بوده و فاصله خود را حفظ کردند، آیینه تمامنمای اعتراضات دو سه سال اخیر در کشورهای جهان سوم است. برخی تصور میکردند این جنبشها تنها در چند کشور توسعه یافته مانند جنبش وال استریت آمریکا، جنبش بقای محیط زیست انگلیس و جنبش جلیقه زرد فرانسه خلاصه خواهد شد، اما این اعتراضات به کشورهای جهان سوم از شیلی و اکوادور تا خاورمیانه و چین نیز تسری پیدا کرد. اعتراضات اخیر عراق و لبنان و سودان نیز در همین چهارچوب قابل تحلیل هستند. اینکه چرا این جریانات تا این حد غیرسیاسی شده و رو به سازماندهی خودجوش از طریق شبکههای اجتماعی آوردند، سوالی است که نامه نیوز آن را از «ابراهیم فیاض» استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران پرسیده است. متنی که در ادامه میخوانید مشروح این گفتگوی مفصل است:
فیاض: جهان در آستانه یک تحول عمیق اقتصادی و اجتماعی است
ابراهیم فیاض در ابتدای گفتگو با بیان این نکته که جهان درحال یک انقلاب اجتماعی و تحول زیربنایی اقتصادی است، توضیح داد: «این تحول ساختاری بزرگ را من قبلا هم در گفتگو با رسانههای جمعی مطرح کرده بودم. این تحول بزرگتر از ابعاد سیاسی و رویدادهایی است که در صحنه قدرت میبینیم و عمیقا اقتصادی-فرهنگی است. از یک طرف این تحول ناشی از تحولات دیجیتالی و اثر آن روی مناسبات اقتصادی است، و از سوی دیگر، عمیقا فرهنگی نیز هست. مدتی پیش با روزنامه شرق چنین صحبتی کرده بودم که متاسفانه منتشر نشد، اما بنده هنوز بر همین نظر هستم.»
این کارشناس جامعهشناسی سیاسی در توضیح سخنان خود افزود: «حدود دو سال پیش من در مصاحبهای اعلام کردم که جهان درحال تپسی-اسنپی شدن است. البته منظور من شرکتهای تاکسی اینترنتی نیست، بلکه برای تقریب به ذهن از این شرکتها نام بردم. همانطور که همه روابط اقتصادی ما درحال دیجیتالی شدن است و در کمترین زمان با کمترین هزینه تولید و عرضه کالا و خدمات صورت میگیرد، روابط سیاسی و اجتماعی ما نیز اسنپی میشود. این روابط دیجیتالی در همه عرصهها درحال فعالیت است. اپلیکیشنهای این چنینی امروز در همین ایران سفارش تولید و کالا میگیرند و در عین حال، وارد سایر فضاهای متنوع نیز شدند. امروزه از 10ثروتمند اول جهان، هشت نفر مستقیما و دو نفر غیرمستقیم در کسبوکارهای اقتصاد دیجیتالی فعال هستند.»
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: «وقتی پولها تبدیل به اعداد و ارقام دیجیتالی شود، تمام اقتصاد و مناسبات اجتماعی نیز به همین نحو دیجیتالی و اینترنتی میشود و تا روابط عمیق فردی نیز اسنپی، سریع و مجازی پیش میرود و تا سیاست هم بسط پیدا میکند. من در یک سخنرانی در دوره اصلاحات آن هم زمانی که هنوز مناسبات اقتصادی و بانکداری اینترنتی نشده بود، در رابطه با دیجیتالی شدن اقتصاد و سپس سایر مناسبات اجتماعی صحبت کردم که مورد توجه قرار نگرفت. در آن زمان گفتم که اقتصاد حالتی اعتباری پیدا کرده و در قالب چند عدد و رقم اعتباری مبادله و تجارت صورت میگیرد و این ماجرا اوجش در قصه پولهای دیجیتالی و بیت کوین است.»
سقوط نظام دلاری
فیاض در ادامه با اشاره با اینکه «در چنین شرایطی هم اقتصاد مبتنی بر دلار و هم نظام مبتنی بر نظم «بانک جهانی» تحت سلطه آمریکا فرو میریزد» اذعان کرد: ما ماجرای بروز جنگ ارزی را سالها پیش مطرح کردیم زیرا از همان زمان مشخص بود که کشورها در مبادلات خود با یکدیگر تنها از واحد پولهای یکدیگر برای مبادله بجای دلار استفاده میکنند. انقلاب دیجیتالی در حمل و نقل و ارتباطات، مورد پسند عموم مردم قرار گرفت. مثلا در چهارچوب تحلیل یک شبکه مسافرتی و تاکسی اینترنتی، هم مشتریان و هم رانندگان و هم خود شرکتها این تحول را پسندیده و استقبال کردند و از آن نفع زیاد بردند. ولی سایر طبقات و اقشار سنتی که در این بازی دور از صحنه ماندند، در این میان زیان دیده و مقاومت کردند. این مسئله درباره بنگاههای معاملات خودرو و مسکن هم دیده میشود و آنها نیز در برابر انقلاب دیجیتالی و اقتصاد دیجیتالی درحال مقاومت (یا تلاش برای حل و فصل) هستند.
این جامعه شناس ادامه داد: در این میان، ایران نیز اقتصاد به همین نحو درگیر اسنپها، تپسیها، دیجیکالاها و استارت آپهای مجازی و اینترنتی است. ما وارد تحول بزرگی شدیم. اگر تمایل داشته باشیم تا در برابر این تحول مقاومت کرده و آن را عقب نگهداریم، از فرصت کاهش هزینه مبادله و تولید و کاهش زمان دسترسی به فرصتهای اقتصادی عقب میمانیم و زیان شدیدی متحمل خواهیم شد. ما با مقاومت در مقابل دیجیتالی شدن اقتصاد، تنها اقتصاد خود را عقبمانده و آسیبپذیر نگه خواهیم داشت، حال که اتفاقا باید تلاش کنیم که این را بفهمیم که در عصر حاضر سپهر سیاسی هم پا به پای اقتصاد دیجیتالی شده و با فیلترینگ نیز مسئله تحول دنیای سیاست حل نمیشود، بلکه باید با آن همراه شد و تعامل کرد. پس سیاست ما هم باید تابع این اقتصاد تپسی-اسنپی شود. ما در این چهارچوب باید همانطور که من در سال 88 گفتم، باید بجای سیستم «امنیت بسته» باید به سیستم «امنیت باز» مطرح شده و از حالت تدافعی-انفعالی به حالت فعال در بیاییم. اما در آن زمان نیز این بحث مورد توجه قرار نگرفت و منتشر نشد. آن گفتهها درباره امنیت باز، اکنون در قالب یک کتاب جمع شده اما موسسه تنظیم کننده هنوز آن را منتشر نکرده است.
چه چیز در لبنان تغییر کرده است
استاد دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به بحث اعتراضات لبنان و جنس آن گفت: در لبنان این اتفاق افتاد که ما با یک سری مناسبات و رسوبات فئودالی مواجه بودیم که به شکل قومی و اربابی نمایندگان را تعیین میکردند. در این میان حزب الله لبنان برای توسعه سیاسی یک ابتکار عمل را مطرح کرد و بهجای ائتلافهای قومی و مذهبی، پیشنهاد داد که هر حزب و جریان سیاسی از میان اقوام مختلف و مذاهب و رویکردها، لیست بدهد. بخاطر همین مثلا خود حزب الله لبنان لیستی ارائه داد که در آن هم جریانات شیعه و سنی حضور داشتند و هم نمایندگان جریان 8 مارس و چپ دیده میشد. این اقدامات تاکنون اندکی لبنان را با تحولات روز همراه کرده و مانع از بروز تشنجات بسیار خشن در این کشور شده است.
وی همچنین به ماجراهای اعتراضات اقتصادی بدون رهبری و بدون حزب در آمریکای لاتین اشاره کرده -که از همه دولتها و جریانات مستقل است- در این رابطه گفت: در شیلی ولی ما شاهد این بودیم که سالهای سال پس از سقوط دولت پینوشه و حکومت نظامی آلنده، دولتهای مختلف روی کار آمدند و فضای راکد سیاسی در این کشور حاکم بوده، اما آنها نیز مانند اکوادور اکنون یک جنبش فاقد تحزب و رهبری دارند که از همه جریانات سیاسی مستقل است. این کشور از نظر حمل و نقل و معادن استراتژیک است و با این حال، از این کشور هیچ خبری نمیآمد. در چنین شرایطی باید انتظار داشته باشیم جنبشهای اجتماعی این چنینی در اکوادور و شیلی به کل آمریکای لاتین (از جمله برزیل و آرژانتین ختم شود).
فیاض در پاسخ به این سوال که چرا این جنبشها تا این میزان تمایل دارند تا از دولت، سیاست و نهادهای حزبی فاصله گرفته و مستقل به نظر برسند، پاسخ داد: واقعیت این است که سرمایهداری جهانی بسیاری از احزاب و دولتها را خریده یا تحت فشار قرار داده است و آنها دیگر نمیتوانند مطالبات مردمی را باتوجه به انقلاب اقتصادی دیجیتالی و رشد شدید نیروهای مولد اجتماعی تامین کنند. لذا طبیعی است که مردم از جریانات رسمی و احزاب و دولتها مایوس شده و فاصله بگیرند.
این کارشناس مسائل اجتماعی در این رابطه افزود: حتی تمام احزاب چپ و سوسیالیست زمان ما که از دوره فروپاشی دیوار برلین باقی ماندند (از چین گرفته تا احزاب اروپایی چپ) باوجود ادعای مخالفت با نظام سرمایهداری، همه دارند در چهارچوب علوم و مناسبات سرمایهداری عمل میکنند و مردم نیز آنها را درون همین مناسبات سرمایهداری جهانی میبینند. در خود چین نیز با وجود حزب کمونیست، ما عروج مسیر سرمایهداری را میبینیم که در آنجا دنبال تربیت کارگرانی با چهارچوب فرهنگی سرمایهداری هستند. چنین تضادی در چین موجب بروز رویدادهایی مانند اعدام چندین دانشجو یا سرکوب اعتراضات هنگکنگ شده است و بخاطر فشار روزافزون موتور سهمگین اقتصاد چین به مردم آنجا، احتمال آن وجود دارد که آن اعتراضات روزی در چین نیز فراگیر شده و تسری یابد.
استاد دانشگاه تهران با تاکید بر این نکته که «رسانههای دیجیتال اقتضای خاص اقتصاد دیجیتال هستند و نه عامل که بیشتر معلول این مناسبات بوده و نیاز روابط جدید را تامین میکنند» بیان کرد: نتیجه مقاومت دنیای قدیم در برابر این اقتصاد دیجیتالی که مرزها را در نوردیده، نوعی پوپولیسم توام با ملیگرایی و فاشیسم است که اولین نمود آن ظهور فردی مانند ترامپ و جانسون در غرب و رادیکال شدن کسانی مانند پوتین و اردوغان در شرق است.
این محقق جامعه شناس با بیان اینکه «دولتهای ملیگرا و پوپولیست با روشهای فاشیستی توانستهاند بهطور موقت برای مردم خود امتیازاتی مانند مهار بیکاری و تورم را فراهم آورند» تصریح کرد: ترامپ توانست بیکاری و تورم را بهطور نسبی مهار کند. ما با چهرههایی مانند ترامپ مواجه هستیم که وابستگی خود به هر جریان و حزبی را انکار میکنند و معتقدند عضو هیچ تشکیلات سیاسی حزبی چپ و راستی نیستند. کسی مانند پوتین نیز خود را این چنین جلوه میدهد و این امواج مقاومت در برابر تغییری دنیای دیجیتالی، بیشتر روی احساسات ملی و قومی سرمایهگذاری میکنند.
پوپولیستها از مردم شکست میخورند
فیاض با تشریح این مسئله که «نیروهای پوپولیست غیر چپ و غیر راست، مدعی هستند که مخالف جهانیسازی هستند، اما ماجرای جهانیسازی با فراگیر شدن اقتصاد دیجیتالی کاملا متفاوت است» گفت: این گروههای ضد نظم جدید دیجیتالی، عمدتا دوست دارند که حکومتهای مادام العمر داشته باشند. مثلا در چین قانونی مانند ترکیه تصویب شد که امکان حکومت مادام العمر به رئیس جمهور اعطا شود یا در ترکیه این قانون که محدودیت دورهای برداشته شود یا اختیارات اردوغان بیشتر شود، تصویب شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا گرایش به دولتهای ملیگرا و پوپولیستی فراگیرتر خواهد شد، پاسخ داد: نوعی فاشیسم و پوپولیسم جهانی تحت پوششهای ملی و مذهبی مختلف درحال رشد و قدرتگیری است که مخالف این جریانات اعتراضی و جنبشهای اجتماعی جاری است که میخواهند مناسبات اقتصادی دیجیتالی و رهاوردهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آن نیز مستقر شود. در ترکیه، روسیه، چین و همه این کشورها موج این واکنشها درحال رشد است و در مقابل آن جنبشهای اقتصادی و اجتماعی مردمی قرار دارد که نه سوسیالیستی است و نه چپ، بلکه تنها سهم بیشتری از انبوه دستاوردهای اقتصاد دیجیتالی جدید میخواهد!
ابراهیم فیاض با اشاره به این نکته که «در نهایت جریان ملی-پوپولیست جهانی در دولتها از نهضتهای بیسر مردمی شکست میخورند»، افزود: همانطور که در ایران نیز جناح چپ و راست اصلاحطلب و اصولگرا دیگر فاقد آن چهرههای قوی سابق هستند و ممکن است اقبال به آنها کاسته شده یا به سوی جریانات جدید دیگری سوق یابد، در جهان نیز چنین جوی حکمفرماست.
استاد دانشگاه تهران در توضیح اینکه چطور ممکن است نیروی اجتماعی جریانات اخیر مردمی بر نیروهای ملیگرای دولتی پیروز شوند، بیان کرد: واقعیت این است که دوگانه سوژه-ابژه در جهان فروریخته و ما در ساختار افقی جهان دیجیتال، با نظم دوگانه «سوژه-سوژه» مواجه هستیم. همه جامعه در شرایط فعلی دچار سوژگی شدند و همه عاملیت دارند. هم پیتر برگر و هم هابرماس شرایط «بینا ذهنیت» در مردم را بهدرستی تشخیص دادند. هابرماس هم قبل از ظهور شبکههای اجتماعی از شکلگیری نوعی دموکراسی مشورتی افقی در یک فضای عمومی مبتنی بر گفتگو خبر داده بود. در چنین شرایطی ما با ادغام فرهنگها و ادغام مناسک مذهبی نیز مواجه هستیم. شما میبینید که کسانی که شیعه نیستند نیز در مناسک شیعی شرکت میکنند یا مرز هنر و فرهنگها نیز در رسوم و هنرهای ترکیبی و التقاطی به هم ریخته است.