گزارش فارینپالیسی از توطئه ضدایرانی سعودیها در عراق
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین؛ «فارن پالسی» در این رابطه می نویسد: «دولت سعودی از فرصت پیش آمده بهره برده، و در تلاش است تا دولت عراق را که به زعم ریاض، طرفدار ایران است سرنگون کند. سعودی ها از شبکه های اجتماعی، برای افزایش ناآرامی های عراق بهره می برند، و کاربران حامی سعودی با هشتگ های "مردم عراق را نجات دهید" در پی افزایش تنش ها در داخل عراق هستند».
گزارش فارین پالسی روشن می کند که پای «آمدنیوزهای» سعودی و احتمالا برخی از حاشیه نشینان خلیج فارس در پیدایش جرقه و شعله ور کردن ناآرامی ها در میان است.
فارن پالسی در ادامه با طعنه می نویسد: «عربستان که خود سابقه طولانی در استفاده از شبکه های اجتماعی برای سرکوب مخالفان را دارد، حال با استفاده از شبکه های اجتماعی در پی ایجاد جو و احساسات ضد ایرانی در عراق است»
«حیدر العبادی» هم برای اینکه از موج «آمدنیوزهای سعودی» عقب نماند، در توییتی در 27 سپتامبر و در حمایت از ژنرال آیزنهاور نوشت: «این رسم اش نیست که دولت، از کسی که از عراق دفاع کرده به این شکل قدردانی کند.» به نظر می رسد العبادی در اینجا تجاهل می کند تا بتواند بر موج ناآرامی ها سوار شود و نصیب خود را داشته باشد.
اما فرد دیگر در این ناآرامی ها کسی جز«مقتدی صدر» نیست. او پیشتر به مناسبتی اظهار کرده بود که آرزوی «دموکراسی اسلامی» را دارد.
لازم به ذکر است که یکی از لوازم دموکراسی «شفافیت (Transparency)» به طور اعم و «شفافیت مالی» به طور اخص است. آشوبگران عراق، این روزها از صدر با عنوان ناسیونالیست پرچمدارمبارزه با مفاسد مالی یاد می کنند. خوب است برای برداشتن نخستین گام دموکراسی، که او نیز آرزویش را دارد، پاسخگو باشد که پاسخگویی (Accountability) نیز از دیگر لوازم دموکراسی است.
صدر باید به این سوالات پاسخ دهد؛
او در 30 ژوییه 2017 به دعوت «محمد بن سلمان» عازم عربستان شده و در خلال مذاکرات با ام بی اس (محمد بن سلمان)، به او وعده کمک مالی 10 میلیون دلاری داده شده است. دولت عربستان ادعا می کند که این کمک را برای بازسازی عراق به دولت عراق پرداخت کرده است. به نظر نمی رسد که رقم 10 میلیون دلار مبلغی باشد که به کار بازسازی عراق بیاید. چنین رقمی برای بازسازی عراقی که زیرساخت هایش توسط اشغالگران آمریکایی و داعش و القاعده عراق از بین رفته، حکم پول خرد را دارد و نیازی نیست که در رسانه ها مطرح شود. از شخص «مقتدی صدر» که این روزها پرچمدار مبارزه با مفاسد مالی گردیده، انتظار می رود بگوید این مبلغ به چه کسی پرداخت گردیده و در کجا هزینه شده است؟
به علاوه، «مقتدی صدر» بلافاصله پس از بازگشت از عربستان، دو اقدام را انجام می دهد؛
· در نخستین جمعه پس از بازگشت از عربستان، دستور می دهد تصاویر، شعارها و بنرهای ضد سعودی از خیابان ها جمع آوری گردند.
· درسخنرانی ای که بلافاصله پس از بازگشت از عربستان ایراد می کند، به اصرار از «حیدرالعبادی» می خواهد که «حشد الشعبی» را منحل کند، و اعضای حشد الشعبی جذب ارتش عراق شوند.
این دو اقدام او و چرخش ناگهانی اش نسبت به دولت سعودی که سالها با هزینه کردن برای داعش و القاعده عراق، هر آنچه که در توان داشت، برای کشتار مردم عراق و تخریب این کشور انجام داد، حساسیت برانگیز و قابل تامل است. خوب است که در جهت شفاف سازی که از لوازم دموکراسی است و شخص «مقتدی صدر» نیز آرزوی آن را دارد، روشن شود که آیا ارتباطی بین کمک 10 میلیون دلاری سعودی و اقدامات و چرخش صدر وجود دارد؟
سوال دیگری که مطرح است این است که با نظر به اینکه شخص مقتدی صدر در طول عمر شغلی نداشته، روشن کند که هزینه زندگی و حزب، و فعالیت های سیاسی اش را از کجا تامین می کند؟
به علاوه، خوب است که او به جای موج سواری سیاسی، شفاف سازی را نخست از خود آغاز کند تا ثابت شود ادعای او برای شفاف سازی فعالیت های مالی مقامات دولت عادل عبدالمهدی و سایرین، صادقانه است.
در اینجا لازم به ذکر است، که وجود فساد، سوء مدیریت و ناکارآمدی در لایه های مختلف طبقه نخبگان سیاسی عراق غیر قابل انکار است، اما دولت «عادل عبدالمهدی» فقط یک سال است که در قدرت است و وارث بسیاری از ناکارآمدی های گذشته و همچنین فلاکتی که حضور داعش و اشغالگری آمریکا برای عراق رقم زده، است.
این روزها مقتدی صدر به گونه ای سخن می گوید که گویی عراق تا پیش از نخست وزیری عبدالمهدی، کشور آفتاب تابان بوده و مسئولیت این گرفتاری ها تمام و کمال با او و دولتش است.به علاوه، موضوع مبارزه با فساد و سوء مدیریت و ناکارآمدی یک چیز است و سوء استفاده ژنرالها و سایر نظامیان و همچین برخی سیاسیون از این دشواری ها و سوار شدن بر موج نارضایتی های مردمی، امری دیگر است.
آنچه که به طور کلی در ناآرامی های امروز عراق مطرح است، سوء استفاده آمریکا و سعودی از نارضایتی معیشتی مردم و تشویق جمعیت کم سن و سال به آمدن به خیابان ها است. این بسیار متفاوت از آن است که معترضان، بدون تحریک اتاق فکرهای واشنگتن و ریاض، برای مطالبات خود به میدان بیایند.
سوالی که همچنان مطرح است این است که چرا معترضان، درست زمانی که «سپهبد الساعدی» یا به تعبیر غربی ها «ژنرال آیزنهاور» از کار برکنار می شود، به ناگاه یاد اوضاع معیشتی و فلاکت خود می افتند و راهی خیابان ها می شوند؟
به نظر می رسد که با مختصری مطالعه ی تاریخ گذشته ی خاورمیانه، بتوان پاسخ به این سوال را یافت.
مطلب بالا بخشی از مقاله مفصل «ژنرال آیزنهاور و کودتای طلایی» بود.