آیا نخست وزیر عراق به دنبال تقابل با ایران است؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از رویداد۲۴ ،در روزهای اخیر که کشور عراق دورانی پر رفت و آمد را در عرصه دیپلماتیک سپری میکند، برخی ناظران سیاسی این فرضیه را مطرح کرده که بغداد با مجریگری مصطفی الکاظمی، در مسیر دوریگزینی از تهران و حتی پیشبرد آمریکا در منطقه است.
اکنون این مساله قابل طرح است که آیا کنشهای دیپلماتیک اخیر دولت عراق در راستای هدف ضربه زدن به مناسبات میان تهران و بغداد تنظیم شدهاند؟ یا به عبارت دیگر، آیا طرح و نقشهراه منسجمی برای ضربه وارد کردن به مناسبات میان ایران و عراق وجود دارد؟ در راستای پاسخگویی به این پرسشها در ابتدا ضروری است که کنشهای دپلماتیک اخیر دولت الکاظمی مورد بررسی قرار گیرد.
هیات سیاسی عراق به ریاست مصطفی الکاظمی، در 18 آگوست 2020 (28 مرداد 1399) به آمریکا سفر کرد و طی پنج روز مذاکره هیات عراقی برخی توافقات میان دو طرف امضا شد. متعاقب بازگشت الکاظمی از آمریکا او در 25 آگوست 2020 (4 شهریور 1399) برای دیدار سه جانیه با رهبران سیاسی کشورهای اردن و مصر، راهی شهر «امان» شد اما نکته مهم این نشست سهجانبه این بود که الکاظمی از طرح خود موسوم به طر «شام جدید» رونمایی کرد. درادامه این روند نیز «فیصل بن فرحان بن عبدالله آل سعود» وزیرخارجه عربستان سعودی در 27 آگوست 2020 (6 شهریور 1399) راهی بغداد شده است.
اما در این میان، یکی شبهات اساسی که منتقدان الکاظمی مطرح کردهاند تمرکز دیدارها بر حوزه واردات برق به عراق است. یعنی دقیقا این مساله دقیقا حوزهای که تحریمهای آمریکا علیه ایران، در حل آن ناتوان مانده است و طی دورههای متمادی واشنگتن ناچار شده برای واردات نیرو و انرژی از ایران به بغداد معافیت بدهد. استدلال این دسته از ناظران سیاسی این سات که اساس قراردادهای عراق با آمریکا، مبتنی بر تامین کسری و مشلات موجود در زمینه برق بوده است. همچنین، در جریان نشست سهجانبه نخستوزیر عراق با سران سیاسی کشورهای اردون و مصر، یکی از کانونهای اصلی گفتگو، در ارتباط با واردات نفت به کشور عراق بوده است.
یکی دیگر از شبهاتی که برخی ناظران سیاسی در ارتباط با اهداف ضد ایرانی کنشهای جدید مصطفی الکاظمی مطرح میکنند، در ارتباط با تحلیل آنها از طرح شام جدید است که تنها یک روز پس بازگشت الکاظمی از سفر آمریکا رونمایی شد. در واقع، الکاظمی در 23آگوست 2020 (دوم شهریور) در گفتگو با روزنامه «واشنگتن پست» از پروژه خود پرده برداشت. هدف محوری طرح مذکور، تبادل آزاد سرمایه، فناوری، تجارت و سرمایهگذاری میان سه کشور است. در این بین مصر «منبع مهم جمعیتی»، عراق« منبع مهم نفتی» و اردن «حلقه ارتباطی جغرافیایی» خواهند بود.
بر اساس این طرح، سه کشور مذکور تولید ناخالص داخلیای به ارزش 500 میلیارد دلار دارند اما حجم مبادلات عراق و مصر 1 میلیارد و 200 میلیون دلار، عراق و اردن حدود 1 میلیارد دلار و مصر و اردن کمتر از 1 میلیارد دلار است. در نتیجه اکنون باید تلاش کنند سهم بیشتری را در حوزه تبادلات اقتصادی و تجرت با یکدیگر داشته باشند. در چارچوب این طرح مقرر شده ایجاد خط لوله نفتی بصره-عقبه-قاهره با هزینه 18 میلیارد دلاری در دستور کار قرار گیرد.
اردون و مصر انتظار دارند، عراق نفت را با تخفیف ویژه (16 دلار پایینتر از نرخ روز نفت برنت) به آنها واگذار کند، در مقابل بغداد از مصر و اردن برق وارد کند. به عبارت دقیق کلمه طرح شام جدید نوعی همکاری متقابل نفت در برابر سرمایهگذاری و توافقنامههای اقتصادی میان سه کشور است.
بسیاری از سیاست مداران عراقی، این طرح را برای بهبود وضعیت معیشیتی و اقتصادی کشور عراق مفید ارزیابی میکنند و معتقد هستند که طرح «شام جدید» میتواند بخشی بزرگ از مشکل بیکاری و اشتغال شهروندان عراقی را حل و فصل کند لذا در اجرایی شدن به نتیجه رسیدن این طرح از دولت مصطفی الکاظمی حمایت میکنند. با این اوصاف، اکنون برخی ناظران نیز معتقد هستند که این طرح از اساس با شبهاتی خاص همراه بوده و اساس آن بر ایجاد انشقاق میان تهران و بغداد متمرکز است.
از جمله استدلالهای این گروه این است که اولا طرح الکاظمی دقیقا پس از بازگشت از آمریکا مطرح میشود. ثانیا، مصر و اردن، از جمله کشورهای نزدیک به آمریکا محسوب میشوند که با اسرائیل نیز معاهده صلح امضا کردهاند و ارتباطات گستردهای با واشنگتن در زمینه همکاریهای نظامی و سیاسی دارند.
ثالثا، طرح «شام جدید» بر حوزه واردات برق به عنوان یکی از کانونهای اصلی نیازمندی عراق به ایران تمرکز دارد. رابعا، متعاقب این طرح، وزیر امور خارجه عربستان نیز به عراق سفر میکند و احتمالا در آینده نزدیک شاهد سفر الکاظمی به ریاض خواهیم بود. خامسا، این فرضیه نیز قابل طرح است که اکنون تلاشی منسجم برای نزدیک کردن عراق به جهان عرب و دور کردن آن از کشور ایران وجود دارد که آمریکا حامی اصلی سیاسی آن است.
در نگاه اولیه و شتابزده نسبت به کنشهای اخیر سیاسی و سفرهای دیپلماتیک مصطفی الکاظمی به وضوح میتوان این فرضیه را تایید کرد که هدف اصلی تمامی کنشها ضدیت و مقابله با جمهوری اسلامی ایران و احتمالا حرکت در مسیر نزدیکی به آمریکا و جهان عرب است اما اگر اندکی با تامل و شناخت بیشتر نسبت به تحولات سیاسی داخلی عراق در معنای اخص کلمه و نیز سیاست بینالملل در معنای «رئال پالتیک» آن کنشهای سیاسی و دیپلماتیک اخیر دولت عراق مورد مداقّه قرار گیرد، به طور حتم به نتایج و دیدگاهی متفاوت خواهیم رسید. در این راستا چند استدلال قابل طرح است:
1- بخش غالب تصوراتی که کنشهای دیپلماتیک دولت عراق را در راستای ضدیت حداکثری با ایران مورد ارزیابی قرار میدهند، مبتنی بر نوعی رمانتیسیسم سیاسی است. این گروه نمیتواند معادلات سیاسی عراق بعد از 2003 را فهم کنند که این کشور با گذار دوران اولیه شوک خروج از دیکتاتوری صدام حسین و نیز پایان خلافت خودخوانده داعش، در راستای ایجاد بنیانی جدید از حکمرانی و حکومتداری حرکت میکند.
با گذار از دواران التهاب اولیه حکمرانی در سالهای بعد از 2003، اکنون تفاوت چندانی میان اینکه چه شخصی نخستوزیر عراق باشد، وجود ندارد، بلکه مهم این است که مطالبات و خواستهای عمومی دچار تغییر شده و حکومت میبایست در مسیر رفع و رجوع خواستههای آنها گام بر دارد.
بر اساس این قاعده نگاه واقعگرایانه این است که عراق طی چند سال آینده مناسبات خود را با کشورهای عرب منطقه به ویژه با عربستان سعودی، به شدت افزایش دهد. واقعیت امر این است که عراقیها اکنون در مسیر تثبیت قدرت و ایجاد سازوکار نطقی حکمرانی قرار دارند، یعنی از دوران اولیه تمرین و تکرار سالهای ابتدایی بعد از 2003 گذار کردهاند. در نتیجه سناریوی منطقی این است که آنها منافع ملی خود را با بازیگران مختلف در عرصه جهانی پیگیری کنند.
2- در سطحی دیگر مسائلی که پیرامون وجود نقشه راه برای قطع صادرات برق ایران به عراق مطرح میشود، تا حدود زیادی درست به نظر میرسد اما باید توجه داشت که واردات برق بغداد از تهران، حجمی بسیار اندک از مبادلات اقتصادی میان دو طرف را تشکیل میدهد. در ابتدا باید توجه داشت که ایران از سال 2004 تا کنون به کشور عراق برق صادر میکند و آخرین قرارداد دو کشور، قراردادی دو ساله برای سالهای 2020 و 2021 است.
همچنین، ایران تامین کننده 40 درصد برق کشور عراق است و سالانه مبلغی حدود 600 تا 700 میلیون دلار برق به این عراق صادر میکند اما باید توجه داشت که در سال 98 حجم صادرات ایران به کشور عراق به مقدار 13 میلیارد دلار رسیده و تلاش تهران این است که این مقدار به حدود 20 میلیارد دلار افزایش پیدا کند. با این اوضاع، میتوان بر این مساله تاکید کرد که صادرات برق ایران به عراق حدود 8 درصد از کل صادرات را تشکیل میدهد که حداقل در کوتاه مدت امکان قطع کامل این مقدار وجود ندارد. بنابراین، بزرگنمایی بر روی پرونده برق تا حدود زیادی غیرمنطقی به نظر میرسد.
3- در سطحی دیگر، توجه به این مساله ضروری است که نگاه از موضع بالا و مبتنی بر رویکرد دستنشاندگی عراق از سوی برخی ناظران سیاسی مبتنی بر احساسات و آرمانگرایانه نگریستن به سیاست است. در این میان باید توجه داشت که عراق کشوری با هویت عربی است که روح «عربیت» در ناخودآگاه ذهنی شهروندان آن بنیان افکنده است. اینکه شهروندان این کشور به دلایل هویت مذهبی یا خدمات بیسابقه ایران در جنگ با داعش، به کشورهای عربی و هویت میگرایانه خود پشت کنند، انتظاری به غایت نادرست و غیرمنطقی است. لذا میتوان رغبت دولت عراق به همکاری با جهان عرب را امری عادی و منطقی موردنظر قرار داد.