توافق 25 ساله ایران و چین به روایت اکونومیست
به گزارش اقتصادنیوز؛ شماره جدید هفته نامه اکونومیست در مقالهای با عنوان «دوستانی با مزایای اندک؛ ایران خواهان همکاری استراتژیک با چین است» نوشته است: برای چین، ایران تنها قطعهای از یک صفحه شطرنج بزرگ است.
این نشریه در ادامه آورده است؛ «چین در خاورمیانه از یک جذبه رازآمیز خاص برخوردار است. برای سیاستمداران لبنان، کشوری شکستخورده و در آستانه تورم بیش از حد، چین خودپردازی است که تنها در صورت یافتن رمز عبور آن میتواند میلیاردها دلار را توزیع کند. از نظر حکومت بشار اسد در سوریه، ماشین بازسازی یک کشور متلاشی شده است.»
در اول اکتبر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، گام بزرگی در روابط ایران و چین اعلام کرد؛ دو کشور ماههاست در حال بررسی برنامههای خود برای «مشارکت استراتژیک ۲۵ ساله» بودهاند. با این حال جزئیات همچنان مبهم است.
پیش نویسهایی که به بیرون درز کرده، حاکی از سرمایهگذاری کلان چین در زمینههای مختلف از جادهسازی و بنادر گرفته تا مخابرات و انرژی هستهای است. این توافقنامه احتمالاً سهمی از صنعت نفت ایران را به چین خواهد داد و بازار محصولات خام و تصفیه شده چینیها را تضمین میکند. پروژههای زیرساختی، ایران را به عنوان یک نقطه ترانزیت بین آسیا، اروپا و خاورمیانه به «ابتکار کمربند و جاده» متصل میکند.
دوستی جدید چین باعث به صدا درآمدن زنگ خطر در واشنگتن شده است. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، هشدار داد که این امر منجر به "بیثباتی خاورمیانه" میشود.
مانند بسیاری از دیپلماسیهای چین در خاورمیانه، مشارکت پیشنهادی پکن با تهران دارای اهداف بلندمدت، با جزئیات اندک است. این پیشنهاد به جای یک نقشه راه جامع، هم نشانهای از تنگنای اقتصادی ایران است و هم مرزهای جاهطلبی چین را نمایان میکند.
حتی بدون ضربه کرونا به اقتصاد جهانی، ایران در تنگناهای سختی قرار داشت. تحریم های اعمال شده توسط آمریکا در سال ۲۰۱۸ تولید نفت ایران را به پایینترین سطح از دهه ۱۹۸۰ رسانده است.
در ماه جولای تولید نفت ایران حدود ۱.۹ میلیون بشکه در روز تخمین زده شد؛ تقریباً معادل نیمی از آنچه در سال ۲۰۱۸ از مخازن زیرزمینی خود بیرون میکشید. بیشتر این تولیدات برای مصارف خانگی استفاده میشود، یا برای ذخیرهسازی به مخازن مربوطه هدایت میشود. صادرات نفت، که تحت تأثیر تحریمها و شیوع کرونا راکد شده، احتمالاً بسیار کمتر از ۵۰۰هزار بشکه در روز بوده است.
این تحریمها در اهداف اعلام شده خود برای وادار کردن تهران به توافق جدیدی که شامل محدودیتهای بیشتر در برنامه هستهای و فعالیتهای منطقهای ایران بود، ناکام ماند. اما تحریمهای همهجانبه، اقتصاد ایران را با مشکلات جدی مواجه کرد. به طوریکه پس از انقباض ۵.۴ درصدی در سال ۲۰۱۸، سال گذشته نیز اقتصاد ایران ۷.۶ درصد کوچکتر شد.
در زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ هر دلار با نرخ ۳۸۰۰ تومان به فروش میرسید، اکنون قیمت هر دلار بیش از ۲۹۵۰۰ تومان است.
توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که نوید سرمایهگذاری و تجارت ایران با کشورهای غربی را میداد، با سیاست ترامپ چنین امیدی از بین رفته است.چین باید برای پر کردن خلأ عجله کند.
چین هرگز ناجی ایران نبوده است
در دور قبلی تحریمها که پیش از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ به اوج خود رسیده بود، چین به عنوان آخرین خریدار نفت ایران ظاهر شد. اما سیستم مبادلهای میان دو کشور اغلب به عنوان «کالا به جای نفت» (اشاره به مبادله کالای نامرغوب چین به جای نفت ایران) مورد تمسخر قرار گرفت.
مصرفکنندگان، کالاهای ارزان قیمت دریافت کردند، اما برخی از آنها جنس اوراق تلقی میشدند؛ نهایتاً ایران واردات تعداد زیادی از محصولات بیکیفیت چینی را ممنوع کرد.
چین این بار هم ناجی ایران نبوده است؛ سال گذشته تجارت دوجانبه بین ایران و چین حدود یک سوم کاهش یافت. در هشت ماه نخست امسال، واردات چین از ایران ۶۲ درصد کاهش یافته و از ۱۰.۱ میلیارد دلار به ۳.۹ میلیارد دلار کاهش یافته است. صادرات چین به ایران کمی بهتر حفظ شده و فقط ۷ درصد افت کرده است؛ نتیجه اینکه ایران هنوز به کالاهای ساخت چین متکی است، حتی اگر چین نیاز چندانی به نفت ایران نداشته باشد.
البته که شرایط غیرعادی بوده است. تقاضای نفت در چین به دلیل شیوع کرونا (و از کار افتادن برخی صنایع) کاهش یافته است. با این حال نمودار بالا نشان میدهد که تجارت چین با دیگر تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه به اندازه ایران تحت تأثیر قرار نگرفته است؛
واردات از عربستان سعودی که عمدتا مواد نفتی و پتروشیمی است با ۲۸ درصد کاهش روبرو شده که در مقایسه با کاهش ۶۲ درصدی واردات از ایران، افت بسیار کمتری را تجربه کرده است. همینطور واردات چین از امارات متحده عربی که نه تنها با کاهش روبرو نشده، بلکه ۱۱ درصد افزایش یافته است.
بر خلاف آمریکا، چین خوشحال است که با همه طرفها در خاورمیانه روابطی برقرار کرده است. اما برخی از این روابط محدودیتهایی دارند. اگر صحبت از مشارکت باشد، چین بیش از ایران به آمریکا اهمیت میدهد. همانطور که پکن از یک معامله ۵ میلیارد دلاری برای توسعه میدان گازی پارس جنوبی ایران از ترس مواجهه با تحریمهای آمریکا عقبنشینی کرد.
در حالی که لبنان بحران اقتصادی را تکرار میکند، و شرکای عرب و غربی اش تمایلی به کمک ندارند، برخی از سیاستمداران لبنان مشتاق "نگاه به شرق" و خواستار کمکهای چین هستند. با این حال ، تا به امروز هیچ سرمایهگذاری عمدهای از سوی چین در کشورشان انجام نشده است و فساد بومی جاری در لبنان احتمالاً چین را از این کشور دور خواهد کرد.
ارزشمندترین روابط چین با کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس است. آنها نیز به نوبه خود حاضرند روابط دیپلماتیک چین و ایران را تحمل کنند. به عنوان مثال، در ماه ژوئن، چین به قطعنامهای در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که از ایران میخواست بازرسان آژانس را به ۲ تأسیسات هستهای راه دهد، رأی مخالف داد. با این وجود، توافقی که به تأسیس پایگاه نظامی چین در سراسر خلیج فارس بیانجامد برای کشورهای حاشیه خلیج فارس موضوع دیگری خواهد بود. همچنین فروش گسترده تسلیحات چینی به ایران، که در صورت تعلیق تحریمهای تسلیحاتی در ماه جاری امکان پذیر میشود، برای آنها حساسیتبرانگیز است.
چین و ایران احتمالاً ظرف چند ماه آینده توافق میکنند. برای ایران، این یک راه گریز حیاتی به نظر میرسد، خصوصاً اگر ترامپ در دوره دوم انتخابات پیروز شود. اما برای چین ، ایران تنها قطعهای در صفحه بزرگتر شطرنج باقی خواهد ماند.