معرفی متهم جدیدکودتای 28 مرداد/اخراجیهای بازار مسکن/تشبیه ظریف به وزیر خارجه هیتلر /پایداریها، عامل اختلاف اصولگرایان
به گزارش اقتصادنیوز حاشیههای فینال جام باشگاههای آسیا و گزارش عادل فردوسیپور سوژهای بود که مورد توجه چند روزنامه قرار گرفته بود.
آرمانملی در تیتر اول خود آورده است: پایداریها، عامل اختلاف اصولگرایان
آفتاب یزد در عنوان عکس اصلی خود نوشته است: پرسپولیس در جام باشگاههای آسیا به قهرمانی نرسید اما...عادل فردوسیپور بُرد ابتکار هم تیتر زده است: VAR سد قهرمانی پرسپولیس، اعتماد هم نوشته است: بازگشت جنجالی فردوسیپور، ستاره صبح نیز این تیتر را برگزیده است: هزینه حذف فردوسیپور برای تلویزیون، شهروند هم نوشته است: پرسپولیس باخت، عادل برد، کیهان هم درباره این مسابقه نوشته است: کوه توطئه مشترک AFC و عربستان موش زایید، وطن امروز هم تیتر زده است: زهر AFC
اطلاعات به نقل از حسن روحانی رئیسجمهور تیتر زده است: شهر قرمز کرونایی نداریم
ایران ارگان دولت هم در عنوان عکس اصلی خود آورده است: دور از همی یلدایی، جامجم ارگان صدا وسیما نیز نوشته است: شب بلند دلواپسی
صبح امروز وجوان به نقل از دونالد ترامپ نوشته اند: وحشی میشویم
خراسان در تیتر اول خود آورده است: یارانه 60 میلیون نفری نهایی شد
دنیای اقتصاد به نقل از دبیرکل سازمان ملل نوشتهه است: روابط اقتصادی با ایران برقرار شود
شرق این تیتر را برگزیده است: افزایش بودجه نهاد ریاستجمهوری
در ادامه به گزیده برخی از مطالب مهم امروز روزنامهها میپردازیم
آرمانملی؛ پایداریها، عامل اختلاف اصولگرایان
آرمان ملی در گزارش اصلی صفحه اول خود به اختلافات درونی اصولگرایان پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: تحولات انتخاباتی اصولگرایان معطوف به انتخابات 1400 به جبهه پایداری هم کشیده شده و گویا آنها هم قرار است با سر و شکلی جدید در انتخابات پیش رو حاضر شوند. لذا پایداریها که حضور فعالی در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 98 داشتند و حتی برای ارائه لیست واحد با شورای ائتلاف به تعامل رسیده بودند بعید است که امروز برنامهای برای انتخابات، حضور فعال در آن و احتمالا روانه کردن کاندیدای مدنظر خود به سمت و سوی پاستور نداشته باشند. از این رو روز گذشته خبر رسید که این جبهه نیز با تغییرات گستردهای مواجه شده است. در همین راستا اولین جلسه شورای مرکزی جبهه پایداری با انتخاب رئیس شورای مرکزی و دبیرکل این تشکل سیاسی برگزار شد. در اولین جلسه شورای مرکزی جدید که اخیرا توسط مجمع عمومی انتخاب شدند، با توجه به اساسنامه مورد تایید وزارت کشور، مرتضی آقاتهرانی به عنوان «رئیس شورای مرکزی» و مهندس صادق محصولی بهعنوان «دبیرکل» جبهه پایداری انقلاب اسلامی انتخاب شدند. همچنین از طرف شورای مرکزی، مجید متقیفر نیز بهعنوان «سخنگو» انتخاب شد. آنطورکه به نظر میرسد محصولی خود را برای انتخابات 1400 آماده میکند و این دبیرکلی را نیز میتوان در همین راستا در نظر گرفت. این در حالی است که تاکنون بارها محافل خبری از کاندیداتوری سعید جلیلی از سوی جبهه پایداری در انتخابات پیش رو خبر داده و میدهند باید دید پایداریها پس از تغییرات اخیرشان تن به ائتلاف و وحدت با سایر اصولگرایان خواهند داد یا اینبار هم مثل سایر دفعات مستقلانه به انتخابات 1400 ورود خواهند کرد.
آفتاب یزد؛ اخراجیهای بازار مسکن
آفتاب یزد گزارشهای رسمی درباره بازار مسکن را مورد بررسی قرار داده است. این روزنامه مینویسد: وزارت راه و شهرسازی پس از مدتها انتظار به منظور انتشار آمار و اطلاعات بازار مسکن در تهران نسبت به انتشار آمار در قالبی جدید اقدام کرده است که بر اساس جزئیات منشتر شده از سوی وزارت راه و شهرسازی، متوسط قیمت مسکن در 8 ماه سال 99 در پایتخت برابر 21 میلیون و 864 هزار تومان برآورد شده است.
این درحالیاست که متوسط قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در سال 1389 برابر 1 میلیون و 576 هزار تومان بوده است. این یعنی قیمت مسکن تهران در بازه 10 سال با رشد نجومی 1300درصدی مواجه شده است.قالب جدید انتشار آمار مسکن توسط وزارت راه و شهرسازی به نحوی است که قیمت مسکن در سایر استانهای کشور نیز از این پس منتشر خواهد شد.
بر این اساس، میانگین قیمت مسکن در کشور برابر 15 میلیون و 263 هزار تومان برآورد شده است. همچنین میانگین قیمت در 24 استان کشور کمتر از 10 میلیون تومان، 4 استان بین 10 تا 20 میلیون تومان و متوسط قیمت مسکن تنها در 2 استان بیشتر از 20 میلیون تومان محاسبه شده است.بر مبنای جزئیات ارائه شده استان، تهران، خوزستان و فارس به ترتیب با متوسط قیمت 27.8 میلیون تومان، 23.5 میلیون تومان و 12.4 میلیون تومان در رده اول تا سوم گرانترین استانهای کشور قرار دارند.همچنین استانهای کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری به ترتیب با متوسط قیمت 3.2 میلیون تومان، 4 میلیون تومان و 4.1 میلیون تومان نیز 3 استان ارزان قیمت در زمینه بازار مسکن تلقی میشوند.
یک کارشناس مسکن میگوید: درخصوص پیامدهای حباب مسکن طی دوره اخیر و تورم محسوس 1300 درصدی طی 10 سال که روز گذشته خبرگزاری فارس آن را به نقل از وزارت راه منتشر کرد میگوید: با جهش تند قیمت زمین و مسکن در تهران از سال ۹۷، «سود سفتهبازی» از «عایدی خانهسازی» سبقت گرفت. تا پیش از این، همواره حاشیه سود سرمایهگذاران ساختمانی بیشتر از سود سفتهبازهای ملکی بود.وی با بیان اینکه روند این دو شاخص که از سال ۸۵ تاکنون محاسبه شده است، مشخص میکند عصر متفاوت رونق و رکود معاملات مسکن در این دوره (جهش بیسابقه قیمت مسکن به لحاظ میزان و مدت زمان رشد و رکود بیسابقه معاملات خرید) سبب شد هم سمت عرضه و هم سمت تقاضا به عنوان گروههای اصلی بازار ملک بازنده این وضعیت شوند. اظهار میکند: سفتهبازها اما با موجسواری روی تورم ملکی ناشی از «انتظارات تورمی» و دیگر عوامل بیرونی، سود بیسابقه کسب کردند.او با بیان اینکه برندگان و بازندگان جهش قیمت مسکن طی دو سال اخیر مشخص کرد روند صعود و سقوط عایدی «سفتهبازان» و «خانهسازان» طی ۵/ ۱ دهه اخیر شده است تصریح میکند: تورم مسکن علاوه بر ویران کردن تقاضای مصرفی و اخراج خانهاولیها از بازار، حاشیه سود فعالان ساختمانی را به نازلترین سطح در سالهای اخیر رسانده است. بهطوریکه تنها برندگان التهاب قیمت اخیر بازار مسکن، سفتهبازان ملکی بودهاند.وی با بیان اینکه بازندگان این روند نیز از یک سو خانهاولیها و متقاضیان مصرفی هستند که بهدنبال جهش شدید قیمتها و کاهش قدرت خرید به ناچار از بازار رانده شدند تاکید میکند: اما سوی دیگر بازندگان این ماجرا، گروهی هستند که اگرچه در نگاه اول میتوانستند در گروه برندگان قرار گیرند، اما بررسی آمارها حاکی از آن است که این ذهنیت با واقعیت در تضاد است. این گروه بازندگان، سرمایهگذاران ساختمانی هستند که با افت شدید عایدی یا حاشیه سود در پروژههای ساختمانی مواجه بودهاند.او با استناد به بررسی روند آماری عایدی خانهسازی (حاشیه سود ساخت مسکن) و سود سفتهبازی (عایدی تقاضای سرمایهگذار ملکی) طی ۱۵ سال اخیر یادآور میشود: از سال ۹۷ که بازار مسکن به عصر جدیدی به لحاظ حجم معاملات و روند قیمتی وارد شد، سفتهبازها و سرمایهگذاران ملکی در گرفتن عایدی از سرمایهگذاران ساختمانی سبقت گرفتند.
اعتماد؛ معرفی متهم جدیدکودتای 28 مرداد
اعتماد به بهانه اکران فیلم جدیدی درباره کودتای 28 مرداد مینویسد:... آنچه ما را بر آن داشت تا این باب را بگشاییم مستند «کودتا 53» ساخته تقی امیرانی است که در چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت این روزها توجهها را به خود جلب کرده است. مستند درباره کودتای 1953 یا همان کودتا 28 مرداد 1332 علیه دکتر مصدق نخستوزیر وقت ایران است؛ موضوعی که برای تمام ایرانیان آشناست. ... امیرانی با دقت در پژوهشها به شخصی در سرویس اطلاعاتی بریتانیا برخورد میکند که مسوول اجرا کودتا در تهران بوده است. نورمن داربیشر شخصی است که در حکم «رزباد» فیلم همشهری کین عمل میکند. برای امیرانی و عوامل فیلم، همچنین مخاطبان او تنها یک اسم روی یک کاغذ است. نه تصویری از او در دسترس است، نه اکنون زنده است. فقط یک اسم و مصاحبهای که پیشتر انجام داده است، در حکم حضور پررنگ و تاثیرگذار اوست. اما و اگرها اینجا راه خود را به مستند باز میکنند.
اکنون اجازه دهید برای بررسی پژوهش تاریخی این مستند به پل ریکور نظریهپرداز حوزه تاریخ رجوع کنیم. پل ریکور بیان میکند چگونه پژوهشهای تاریخی در یک دور هرمنوتیکی گرفتار میشوند و هر چه تلاش میکنند به واقعیت نزدیک نمیشوند. ریکور معتقد است همواره جنبهای از گذشته در اختیار ما نیست و ما همواره در تلاش هستیم تا آن را در حال بازنمایی کنیم. این امر از طریق حافظه باید صورت گیرد. اما نباید این را نادیده انگاریم که حافظه بسیار خطاپذیر است. بنابراین گذشتهای که به واسطه حافظه برساخت میشود قطعی و حقیقی نیست. این جایی خود را نشان میدهد که خانم آلیسون پژوهشگر مستند پایان امپراتوری که داربیشر در آن مصاحبه کرده است و در نظارت نهایی پخش مصاحبه او از مستند حذف شده اصلا این شخص را به یاد نمیآورد. خطاپذیری حافظه اینجا یک خلل در پژوهش ایجاد میکند. اما ادامه میدهیم. ریکور بیان میکند برای فهم تاریخ و گذشته باید از خاطره آغاز کنیم. خاطره فرد خاطرهای است که فرد با آن مواجه شده یا آن را متحمل شده است. به همین قیاس باید مجموعهای از خاطرههای مشترکی بین گروهی وجود داشته باشد. بنابراین مردم از طریق این خاطرات اعمال مشخصی را در گذشته به یاد میآورند. یعنی حافظه جمعی بر حافظه فردی مقدم است، زیرا ما در خانواده یا کشوری که حافظه جمعی از پیش دارد به دنیا میآییم. اما نکته اصلی این است که این حافظه جمعی باید توسط گزارش یا شهادت فرد یا افرادی تایید شود. یعنی حافظه جمعی مستقیم با حافظه فردی کاری ندارد اما برای تایید خود و تاریخنگاری به آن محتاج است. در اینجا امیرانی به سراغ فیلمبردار پایان امپراتوری میرود. او شخصی است که به وضوح داربیشر را به خاطر دارد. خاطره فردی اینها به مدد خاطره جمعی میآید و تایید میکند که داربیشر فردی بیپروا بود خاطراتی عجیب را به راحتی عنوان میکرد. حال نوبت به ارائه این خاطرات یا تاریخ میرسد. از نظر ریکور. این عمل سه مرحله را باید پشت سر گذارد.
1-برپاسازی و کاربرد بایگانیهایی که نشانهای از گذشته دارند. این عمل به خودی خود عملی تفسیری است، زیرا بایگانیها بدون پرسشهای مورخان قدرت تکلم ندارند.
2- تبیین/فهم عمل تاریخ نگاری که مورخان توسط آن واقعیتها را به هم پیوند میزنند. این واقعیتها باید به فهم ساختن یک کنش بینجامد.
3- تولید متون درباره تاریخنگاری صورت گرفته که کاملا سخنورانه است بنابراین دوباره یک تفسیر دیگر وارد تاریخنگاری میشود.
زمانی که ماهیت تاریخنگاری تفسیری باشد عمل تاریخنگاری همانند حافظه با فراموشی عجین میشود. واژه فراموشی کلید واژه اصلی در نظریات پل ریکور است. این پروسه مستندنگاری به نوعی در حکم فراموشی نکته اصلی است. داربیشر و شخصیت او بازسازی میشود. مصاحبهای که حذف شده قرار است به تاریخ و اسناد تاریخی اضافه شود. چه عالی! اما این اضافه شدن از فیلتر مصاحبهکننده اولیه رد شده است. اکنون از فیلتر مستندنگار دوم یعنی تقی امیرانی نیز عبور خواهد کرد. این دو هر چه مطلوب و مورد تایید موضع خود است را در دسته بندی قرار خواهند داد و اضافات را حذف خواهند کرد. اضافاتی که شاید مورد تایید آنان نیست، اما در تاریخ میتواند تاثیرگذار باشد. همانگونه که حذف کلی داربیشر توسط نهادنظارتی بریتانیا زمانی این عمل را انجام داده است. هرچند داربیشر با صراحت به نقش فعال خود در کودتا و قتل رییس شهربانی وقت اعتراف میکند، اما قطعا در طول مصاحبه از خود یک دیو پلید برای مردم ایران نساخته است. این اژدهای جاسوس که اکنون مورد نفرت ایرانیان قرار خواهد گرفت برای امور خود دلیل و استنتاج داشته که هیچ موردی از آن در مستند کودتا 53 دیده نمیشود. این امر زمانی بیشتر به چشم میآید که امیرانی قصد دارد یک دیالکتیک بین دو سوی کودتا ایجاد کند. اردشیر زاهدی فرزند فضلالله زاهدی که با سرنگونی مصدق نخستوزیر ایران شد در برابر فرهاد دیبا برادرزاده دکتر مصدق. فرهاد دیبا از موضعی کاملا انسانی و احساسی وقایع را تعریف میکند اما در طرف مقابل اردشیر زاهدی از هیچگونه توهینی به مصدق فروگذار نیست. اینگونه موضعگیری در پژوهش تاریخی میتواند در دسته نتیجهگیری دلخواه پژوهشگر باشد اما به عنوان سند رسمی تاریخی گویای واقعیت حقیقی نخواهد بود. از سویی نقطهضعف اصلی مستند 53 اتکای بیش از اندازه به مستند و پژوهشهای مستند پایان امپراتوری است. اغلب مصاحبهها از آن مستند گرفته شده است، همچنین اغلب پژوهشها که از نوه دکتر مصدق به دست میآید مربوط به آن مستند است. در حالی که ابتدای فیلم امیرانی به یک کشو مملو از اسناد امنیتی سیا درباره کودتا دست پیدا میکند که میتواند خیلی هیجانانگیزتر و جزییات بیشتری داشته باشد. امیرانی از نقطه قوت پژوهش خود که کشف مصاحبه حذف شده نورمن داربیشر است آنقدر ذوقزده میشود که تمام مسیر پژوهش و فیلم را به سمت بریتانیا منحرف میکند و انگار نه انگار که در این بین ایالات متحده هم نقشی در کودتا داشته است. نکته بسیار مهمتر اینکه توجه کامل امیرانی معطوف به خارج از کشور است و نگاهی به تهران مخوف آن زمان ندارد.
دنیای اقتصاد؛ عیار ریسک در بازار سهام
بازار سرمایه در حالی در سایر کشورهای جهان به خصوص اقتصادهای توسعهیافته، بهعنوان بازاری پرریسک شناخته میشود که در ایران ظهور و سقوط تورمی قیمتها در اذهان عمومی طی دهههای گذشته آن را به بازاری پرنوسان و ظاهرا جذاب بدل کرده، بازاری که در کلیت بیش از آنکه نمایانگر بخش واقعی اقتصاد باشد، به نماگری بدل شده که انتظارات کلی از تورم و ریسک را به نمایش میگذارد. بررسیهای «دنیایاقتصاد» حاکی از آن است که در تمامی دورههای افزایش قیمت دلار در دهههای اخیر که شاخص کل بورس رشدی پرشتاب را از خود به نمایش میگذارد، همزمانی اقبال عمومی به بازار سهام مقارن با دوره کاهش ارزش ریال بوده همین امر سبب شده تا در طول تمامی ادوار یاد شده نسبت قیمت به سود هر سهم یا همان P/ E اندکی افزایش نسبت به حالات عادی که انتظارات تورمی در آن حول میانگین بلندمدت میگردد، داشته باشد.
مشکل اما از جایی شروع میشود که رشد یکباره نرخ تورم و به تبع آن تشدید انتظارات تورمی راه را برای افزایش قیمتها بر اساس عواملی نظیر لزوم تجدید ارزیابی داراییها، افزایش ارزش جایگزینی و از همه مهمتر افزایش دلاری ارزش فروش شرکتها فراهم میکند. به موجب همین امر ارزش معاملات رفته رفته افزایش مییابد و توجه عموم به بازار سهام بیشتر میشود، تا جایی که در هر دوره اذهان عمومی ناخودآگاه در مواجهه با اخبار این رشد مرعوب میشوند و برای جا نماندن از قطار سود به جمع فعالان بازار سهام میپیوندند.این ورود اما آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میآید کم خطر نیست. فعالان تازهوارد بازار سرمایه در هر دوره از آنجا که به تبع رشد انتظارات تورمی به بازار سهام میآیند و پیش از ورود نیز اندوخته کافی از دانش مالی ندارند، در نهایت چارهای نخواهند داشت جز آنکه با تحلیل دیگران و بخت و اقبال به سرمایهگذاری بپردازند. این مساله سبب میشود تا همراهی قیمتها در بازار یاد شده که ابتدا به دلیل عوامل معقول بنیادی و تحلیلی به وجود آمده بود، رفتهرفته وضعیتی تودهوار را به وجود آورد که در آن سیل نقدینگی همچون گلهای رها شده به هر سوی که بخواهد میرود و به تنها چیزی که فکر میکند رشد قیمتهاست. برآیند این وضعیت نیز حاصلی جز نادیده گرفتن ریسک و سقوط یکباره قیمتها نخواهد داشت. دقیقا به همین دلیل است که تقریبا در طول ۳۰ سال گذشته چندین بار شاهد همهگیر شدن سرمایهگذاری در بورس میان اقشار مختلف مردم هستیم؛ رشدی که با جریان تورم میآید و تحت لوای کاهش ارزش پول ملی به تدریج حباب دارایی و سپس ترکیدن آن را که با سقوطی شدید همراه است، ایجاد میکند.
اما این ظهور و سقوطهای تورمی همانطور که گفته شد، اغلب خود را با تغییر نسبتهای بازار سهام نشان میدهند. نااطمینانی از آینده سبب میشود تا قیمتها بهعنوان مهمترین سنجه اقتصادی از تمامی انتظارات و تحلیلهای موجود، به نحوی افزایش یابند که نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر که ما آن را تحت عنوان P/ E FORWARD مینامیم، بر خلاف شرایط معمول رفتهرفته اختلافی فاحش با نرخ بازده بدون ریسک پیدا کند. این نرخ که در اقتصاد ایران همان نرخ بهره بانکی در نظر گرفته میشود، در تمامی اقتصادهای جهان عموما سنجهای است که بر اساس آن میتوان دریافت سرمایهگذاری در یک دارایی با در نظر گرفتن تمامی ریسکهای پیرامونی چه بازدهی دارد. از آن جا که هر سرمایهگذاری به دلیل ریسکپذیری و شکیبایی که نیازمند آن است منطقا باید بازدهی بیش از بازده بدون ریسک داشته باشد، پس طبیعی است که سرمایهگذاری در هر جایی خارج از اوراق دولتی یا سپردهگذاری در بانک سود بیشتری داشته باشد. اما این بیشتر بودن بر اساس چه عواملی تعیین میشود؟
آنچه امروزه در ادبیات مالی به امری بدیهی بدل شده، رابطه مستقیم بین ریسک و بازده است، به این معنا که سرمایهگذار عقلایی در مواجهه با هر موقعیت سرمایهگذاری، بر اساس نرخ بازدهی اقدام به استفاده از سرمایه خود میکند که با ریسک آن همخوان باشد؛ به عبارتی بهتر هر چه ریسک بیشتر باشد بازده نیز باید افزایش یابد. در اقتصاد ایران آنچه که سهم بالایی در تعیین بازده مورد انتظار برای یک دارایی دارد، ریسکهای سیستماتیک است. در میان این ریسکها نیز آنچه در طول دو سال اخیر و در تمامی ادوار کاهش شدید ارزش ریال افزایش یافته ریسک تورم و ریسک ارزی است که بهطور مستقیم بر نسبتهای مالی اثر گذاشته است.
بررسیهای «دنیایاقتصاد» حکایت از رشد قابل توجه نسبتهای قیمتی همانند P/ E آیندهنگر، P/ S (قیمت به فروش) و P/ E قیمت به ارزش دفتری در تمامی دورههای افزایشی اخیر است. این نسبتها اگرچه هر کدام عاملی متفاوت را به نمایش میگذارند و همسویی افزایش آنها با تورم بالای سالهای مورد بحث حکایت از آن دارد که انتظارات تورمی توانسته تمامی روالهای تحلیلی سالهای ثبات را کنار بزند و به شرایطی برسد که مختص وضعیت نامعمول است. اجماع تحلیلگران به خوبی نشان میدهد نسبت قیمت به سود آیندهنگر در سه فصل نخست ۹۸، هیچ گاه از محدوده ۷/ ۴ واحد فراتر نرفته است. با این حال این نسبت از ابتدای زمستان ۹۸ با شیبی فزاینده از محدوده ۵ واحد فراتر رفته و تا پایان این سال به محدوده ۷/ ۶ واحد رسیده است. این نسبت در ابتدای سال جاری به لطف رکود کسب و کارها و خانهنشینی بسیاری از مردم تحت تاثیر کاهش یکباره نرخ بهره بانکی وارد فاز رشدی غیر معمول شد و در نهایت تا میانه تابستان برای کل بازار سرمایه به محدوده ۲۲ واحد رسید. این افزایش شتابان در نسبت یاد شده با رسیدن ضرایب قیمت به فروش و قیمت به ارزش دفتری میانگین بازار به محدودههای ۶۵/ ۹ و ۱۳/ ۱۴در حالی به ثبت رسید که افزایش این نسبتها نه به دلیل افزایش بهرهوری در اقتصاد بلکه به سبب عامل انتظارات تورمی برآمده از ریسک کاهش ارزش پول ملی بود. این امر سبب شده تا در ماههای یاد شده بیشواکنشی نسبت به بازار سهام در رشد آتی قیمتها تغییری افراطی را در تمامی نسبتهای یاد شده به ثبت برساند؛ نسبتهایی که از حیث تاریخی بیسابقه بودهاند و با اولین عرضه آبشاری از سوی یکی از کارگزاریهای فروشنده سهام عدالت به افت تقریبا ۵۰ درصدی ارزش بورس تهران منتهی شدند.
از آن زمان تا کنون اگرچه بخش قابلتوجهی از سرمایههای موجود به سمت بازار ارز سرازیر شد و قیمت دلار را تا محدوده ۳۲ هزار تومان بالا برد، با وجود این کاهش قیمتها در بازار سرمایه به محدودهای نرسید که میانگین P/ E آیندهنگر بازار به میانگین روزهای قبل از نیمه سال ۹۸ برسد.
خراسان؛ روایتی از فیلترینگ بیاثر تلگرام
خراسان در یکی از گزارشهای اصلی خود اورده است: آمار استفاده کاربران فارسی شبکه های اجتماعی نشان می دهد تلگرام، پراستفادهترین و توئیتر کماستفادهترین شبکه اجتماعی بین ایرانی هاست.خبرگزاری فارس در گزارشی به آمار استفاده کاربران فارسی تلگرام، اینستاگرام و توئیتر پرداخت که توسط مرکز پژوهشی بتا احصا شده و بر اساس آن تلگرام، اینستاگرام و توئیتربه ترتیب بین مردم محبوب تر و پراستفاده تر هستند.در این گزارش آمده، تلگرام با 400 میلیون کاربر در جهان بیش از ۴۹ میلیون کاربر و بیش از دو میلیون کانال ایرانی دارد که در طول سال بیش از ۵۰۰ میلیون پست منتشر می کنند. این تعداد پست در مجموع بیش از ۱۰۰ میلیارد نمایش به خود اختصاص می دهد که نشانگر آن است که هنوز تلگرام به عنوان پیام رسان در زمینه های مختلف برای کاربران ایرانی کاربرد دارد. اینستاگرام در رتبه دوم و توئیتر در رتبه سوم همچنین بررسی ها نشان می دهد، در اینستاگرام بیش از ۴۷ میلیون کاربر فارسی زبان در حال فعالیت هستند که در طول یک سال بیش از یک میلیارد محتوا تولید می کنند. این بستر در جهان بیش از یک میلیارد و 200 میلیون کاربر دارد.بررسی مرکز پژوهشی بتا نشان می دهد که توئیتر با حدود ۳۶۰ میلیون دنبال کننده در ایران بیش از دو میلیون کاربر دارد. این آمار نشان می دهد کاربران ایرانی توئیتر در طول یک سال در حدود ۵۰۰ میلیون توئیت منتشر می کنند که از این تعداد ۲۰۰ میلیون ریتوئیت انجام می شود.
شرق؛ نوبت به پدرخوانده رسید
شرق در گزارش خود به تغییر و تحولات جبهه پایداری پرداخته و مینویسد: محصولی به جای آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری شد نوبت به پدرخوانده رسید چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری 1400 و درحالیکه جبهه پایداری طبق معمول از حالا ساز ناکوک عدم وحدت را کوک کرده و در هیچیک از جلساتی که جامعه روحانیت یا شورای وحدت و ائتلاف تشکیل میدهند، حاضر نمیشود، همچنین اخباری از ناخوشاحوالی پدر معنوی آنها آیتالله مصباحیزدی از سوی خودشان رسانهای میشود، ناگهان خبر میرسد که حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی از سمت دبیرکلی این جبهه کنار رفته و به عنوان رئیس شورای مرکزی نقشآفرینی میکند و صادق محصولی قائممقام این جبهه که زمانی وزیر کشور احمدینژاد در سال 88 بود، بهعنوان دبیر کل جبهه پایداری انقلاب اسلامی انتخاب شدند. همچنین مجید متقیفر در سمت سخنگوی جبهه پایداری ابقا شد. مرتضی آقاتهرانی، صادق محصولی، فاطمه آلیا، نصرالله پژمانفر، علی خضریان، ناصر سقایبیریا، غلامحسین رضوانی، قاسم روانبخش، میرهاشم موسوی، مجید متقیفر، زهره سادات لاجوردی، سیدمحمدجواد ابطحی، مهدی باقری، مهدی صرامی، محمود دهقانی، آسیه کلاته و احمد ابوترابی اعضای فعلی شورای مرکزی این جبههاند. جبههای که زمانی مدعی شده بود حزب شده اما همچنان تمایل دارد تحت عنوان جبهه فعالیت کند، نه اینکه به عنوان حزب شناخته شود. بهویژه آنکه پدر معنوی این جریان بارها در مذمت تحزب سخن گفته است. محصولی همان فردی است که «روحالله حسینیان» از او به عنوان «پولدار اصولگراها» یاد کرده بود. موضوع ثروت محصولی در جلسه رأی اعتماد به او برای سکانداری وزارت کشور بعد از علی کردان در مجلس مطرح شد. برخی از او به عنوان فردی که در فهرست ۲۰۰نفره دریافتکننده وام ۴۰۰میلیاردتومانی از دولت قرار دارد، نام میبردند. اما خودش مدعی است که ثروتی ندارد و گفته درباره آن توضیح دادهام و چهار بار اموالم را اعلام کردهام. محصولی در دولت نهم برای مدت یک سال از ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸ به عنوان وزیر کشور فعالیت میکرد و در دولت دهم نیز در فاصله سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ وزیر رفاه و تأمین اجتماعی بود. او در طول جنگ ایران و عراق، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران به شمار میآمد. او همان یار دانشگاهی، دوست قدیمی و رئیس ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد در سال ۸۴ است. در زمانی که محصولی فرماندار ارومیه بود، محمود احمدینژاد هم فرماندار ماکو بود. این دو در کنار پرویز فتاح، رئیس فعلی بنیاد شهید و قائممقام وقت فرماندهی لشکر ویژه سپاه پاسداران آذربایجان غربی، حسین طاهری، استاندار وقت آذربایجان غربی، محمد علیآبادی، وزیر ورزش احمدینژاد و مسئول اداره راه قدس وقت استان ارومیه و اسفندیار رحیممشایی، از نیروهای سپاه تنکابن، بعدها به «حلقه ارومیهایها» معروف شدند. در سال ۸۴ صادق محصولی گزینه نخست محمود احمدینژاد برای وزارت نفت بود، اما یک روز قبل از حضور در مجلس برای گرفتن رأی اعتماد، از احراز پست وزارت نفت انصراف داد. روزنامه کیهان در آن زمان انتقادات تندی را متوجه محصولی و ثروت او کرد.
برخی از او به عنوان صحنهگردان جبهه پایداری یاد میکنند؛ حتی یامینپور وقتی از فهرست اصولگرایان تهران برای انتخابات مجلس گذشته کنار گذاشته شد، مدعی شد که حمایتش از قالیباف باعث شده بود تا محصولی نظرش نسبت به او تغییر کند و از فهرست کنار گذاشته شد. آقاتهرانی دبیرکل وقت این جبهه همان زمان در دفاع از محصولی گفته بود: پس از آنکه جبهه پایداری اقدام به برگزاری جلسات وفاق کرد، متوجه شدم که بعضی از عزیزان به آقای محصولی و سایرین، واژه ناروای پدرخوانده را نسبت دادهاند که من مواجهههایی از این دست و نسبتدادن چنین توصیفاتی به ایشان را خلاف اخلاق و تقوای سیاسی میدانم؛ ثانیا با فرض اینکه خدای ناکرده آقای محصولی پدرخوانده هستند، پس چرا این عزیزانی که از نیروها و هواداران آقای قالیباف هستند، این نقد را به آقای قالیباف مطرح نمیکنند که چرا ایشان قبل از دیگران به دیدار همین پدرخوانده رفته و با وی وارد گفتوگو درخصوص مجلس آینده شده است؟
وطنامروز؛ تشبیه ظریف به وزیر خارجه هیتلر
وطنامروز در خبری آورده است: نماینده لهستان در نطق خود در پارلمان اروپا طی اظهاراتی توهینآمیز، لبخند محمدجواد ظریف را به «یوآخیم فون ریبنتروپ» وزیر خارجه آلمان نازی در دوران هیتلر تشبیه کرد. به گزارش «وطن امروز»، رادوسلاف سیکورسکی، نماینده لهستان در پارلمان اروپا که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ نیز وزیر خارجه این کشور بود، خطاب به دیپلماتهای کشورش و نمایندگان سرویس اقدامات خارجی اتحادیه اروپایی گفت دفعه بعد متوجه باشند با وزیر خارجه ایران با آن لبخندی که شبیه یوآخیم فون ریبنتروپ است، دیدار میکنند. نماینده هتاک لهستانی با مداخلهجویی در امور داخلی ایران افزود: اگر ایران میخواهد روابط بهتری با اروپا داشته باشد و تحریمها لغو شود، «همین الان و فورا باید نقض حقوق بشر را متوقف کند». پس از برگزاری انتخابات آمریکا و اعلام پیروزی جو بایدن، کشورهای اروپایی محافظهکاری خود را که به واسطه خروج ترامپ از برجام داشتند، کنار گذاشته و وارد مسیر تقابل با کشورمان شدند. این در حالی است که دستگاه سیاست خارجی کشور و در راس آن وزیر امور خارجه با ارزیابی نادرست اعتقاد داشت بین آمریکا و اروپا شکاف ایجاد شده و با این استدلال حداکثر مماشات را با اروپاییها داشت، به امید اینکه این کشورها خروج آمریکا از توافق هستهای را جبران کنند. حالا محمدجواد ظریف و مجموعهاش پس از کاشتن باد، توفان درو کردهاند. اروپاییها که این روزها مشغول خوشرقصی برای بایدن هستند، در قضیه روحالله زم از طریق اتحادیه اروپایی بیانیهای صادر کردند، همچنین وزارتهای خارجه آلمان و فرانسه نیز بیانیههای مداخلهجویانهای صادر کردند. پس از انتشار خبر اجرای حکم اعدام روحالله زم، مفسد فیالارض و مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز، اتحادیه اروپایی با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن این اقدام و وارد کردن تشکیک نسبت به بررسی پرونده این متهم امنیتی، از لزوم لغو احکام اعدام سخن به میان آورد. دولت فرانسه نیز که سالیان زیادی میزبان زم و فعالیتهای ضدامنیتی او بود، در بیانیهای جداگانه نوشت: فرانسه با قویترین عبارات ممکن این نقض فاحش آزادی بیان و آزادی مطبوعات در ایران را محکوم میکند. این یک اقدام وحشیانه و غیرقابل قبول است که با تعهدات بینالمللی این کشور مغایرت دارد. بیانیه دولتهای اروپایی درباره پرونده زم را در حالی میتوان مصداق بارز و روشنی از مداخله در امور داخلی و قضایی کشور به حساب آورد که آنها ۳ هفته پیش، پس از ترور دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان تمایلی برای محکوم کردن این اقدام از خود نشان ندادند. در همین راستا عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه با اعتراض به رفتار دوگانه اروپاییها در عدم محکومیت ترور شهید فخریزاده، چهارشنبه گذشته در نشست مجازی کمیسیون مشترک برجام اظهار داشت: طرفهای اروپایی همواره فقط از ایران میخواهند در برابر همه رفتارهای غیرقانونی و خصمانه، چه تحریمهای آمریکا باشد و چه خرابکاری در نطنز و ترور دانشمندان هستهای خود، خویشتندار باشد. این مداخلات به همین جا ختم نشد و یک روز بعد از تصویب قطعنامه پیشنهادی کانادا به مجمع عمومی سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران در پی اعدام زم، نمایندگان پارلمان اروپا قطعنامهای را تصویب و ایران را به «نقض حقوق بشر» متهم کردند. نمایندگان پارلمان اروپا روز پنجشنبه ۲۷ آذرماه در این قطعنامه که با ۶۱۴ رأی موافق، ۱۲ رأی مخالف و ۶۳ رأی ممتنع به تصویب رسید، از اعدام روحالله زم، سرشبکه آمدنیوز که بعد از محاکمه در دادگاه اعدام شد، انتقاد کرده و علاوه بر این، در چند پرونده قضایی دیگر از جمله پروندههای «نسرین ستوده» و «احمدرضا جلالی» نیز ادعاهایی اثبات نشده را مطرح کرده و از همه دولتهای عضو اتحادیه اروپایی خواستند در ارتباط با این پروندهها اقداماتی علیه مقامهای ایرانی انجام دهند. *** [قطعنامه پارلمان اروپا خوشرقصی برای بایدن است] حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل در توئیتر خود نوشت: قطعنامه غیردوستانه پارلمان اروپا خوشرقصی برای بایدن و نقض حقوق ۸۰ میلیون ایرانی است. وی افزود: عاملان قتل صدها کودک بیماری خاص به دلیل تحریم و میزبان تروریستهای منافق، حق ندارند از حقوق بشر بگویند و خواهان آزادی جاسوسان و قاتل دوتابعیتی ترور دانشمند ایرانی باشند. اروپا به منافع خود بیندیشد.