بنزین ارزان؛ خوب یا بد؟
منشأ گرفتاری اقتصاد ایران در بسیاری از مسائل از جمله بنزین، پاسخ غلط به پرسشهای درست نیست بلکه عموما ریشه در پاسخ درست به پرسشهای غلط دارد. پرسش صحیح درباره بنزین را باید اینگونه مطرح کرد: هزینه بنزین ارزان (مابهالتفاوت قیمت فروش با قیمت واقعی) کجا با مردم تسویه حساب میشود؟ و سؤال مهمتر اینکه: آیا بنزین ارزان ارزش پرداخت این صورت حساب را دارد؟
واقعیت آن است که در یک اقتصاد تورمی همانند اقتصاد ایران، غیرممکن است که بتوان از انتقال فشار تورم به کالا یا سبد کالای خاصی جلوگیری کرد مگر با صرف هزینههای هنگفت. اما حدود نیم قرن است که دولتهای ایران تلاش کردهاند با تبدیل اقتصاد ایران به یک آزمایشگاه بزرگ، این تئوری غیر قابل خدشه را باطل کنند؛ با این تصور که در شرایط فشار تورمی، میتوان قیمت بنزین یا قیمت کالاهای وارداتی (نرخ ارز) را بدون تحمیل صورت حسابی به مردم تثبیت کرد و حتی با این اهرم، تورم را هم کنترل کرد!
این سیاست غلط از یک سو باعث جهشهای هر از چند سال نرخ ارز و شوکدرمانی بنزینی در مقاطع خاص شده و از سوی دیگر، در فواصل زمانی این جهشها و شوکها، فشار تورمی را به کالاهای ضروریتر منتقل کرده است. بیماری هلندی و بادکنک فریدمن توضیح سادهتری از این انتقال فشار تورمی هستند. فریدمن اقتصاد را به بادکنکی تشبیه میکند که افزایش نقدینگی در اقتصاد شبیه فوت کردن در آن بادکنک عمل میکند و قاعدتا همه سطح بادکنک باید به یک اندازه متورم شود اما میتوان با فشار انگشت از تورم بادکنک در نقطه خاصی جلوگیری کرد که این کار اگرچه امکانپذیر است اما تورم آن قسمت را به سطوح دیگر منتقل میکند؛ همان اتفاقی که با تثبیت نرخ بنزین و سایر نرخهای خاص در اقتصاد میافتد و فشار تورم به سایر گروهها منتقل میشود.
به عنوان مثال، نسبت هزینه خرید یا اجاره مسکن به درآمد سرانه در ایران بسیار بالاتر از سایر نقاط جهان است یا این که دولت میتواند سیاست قیمت چند برابری خودروهای بیکیفیت را با موفقیت اجرا کند و اینها تنها بخشی از صورت حسابی است که بابت بنزین ارزان به مردم تحمیل میشود. در عین حال، اگر در صورت حساب بنزین ارزان دقت شود اقلام دیگری را نیز میتوان مشاهده کرد که مهمترین آن تأمین کسری بودجه ناشی از ارزانفروشی بنزین از محل چاپ پول (بخوانید بیارزشسازی پول داخل جیب مردم) است که چرخه خبیثه تورم و عوارض پیشگفته را تقویت میکند.
منبع:
@eghtesademirzakhani
پ.ن: پاسخ به این پرسش را که راهحل خروج از این وضعیت چیست در مطالب بعدی پی خواهیم گرفت.