بازندگی در بازی باخت - باخت
امریکاییها میخواستند یک اجماع جهانی ایجاد کنند، هیچ توفیقی در این راه به دست نیاوردند. اروپاییها حاضر به همکاری با این رویکرد امریکا نشدند. به عقیده اروپاییها امریکا قصد داشت برجام تازهای ایجاد کند که نقش و اثر اروپاییها در آن نادیده گرفته شود و بیش از پیش اروپا را از تاثیرگذاری در این مساله دور کند و به تنهایی با ایران وارد گفتوگو شود. اروپاییها از این رویکرد یکجانبهگرایانه امریکا ناخرسند هستند و حاضر به همکاری با آن نیستند، به همین دلیل اروپاییها در شورای امنیت آرای موافق با اقدامات و اهداف امریکا ندادند. ایران هم به نوبه خود توفیقی به دست نیاورده است. ایران در طول دو سال و نیم گذشته اسیر تحریمهایی شده است که امریکا با خروج از برجام وضع کرد یا بازگرداند. دورنمای آینده هم نشاندهنده ادامه همین وضع است. امریکا از هر ابزاری که در اختیار داشته باشد، استفاده میکند که عرصه را بر ایران تنگتر کند. امریکا نشان داده که آمادگی دارد حتی بدون اینکه نهادهای ذیصلاح بینالمللی بر اعمالش صحه بگذارند، همه جهانیان را از تعامل و تجارت با ایرانیان منع کند.
مادامی که ترامپ هست هیچ راهی برای خروج از بنبست باخت- باخت کنونی وجود ندارد. حتی در صورت تغییر رییسجمهور امریکا، ترامپ صحنه را به گونهای ترتیب داده است که برای رییسجمهور بعدی هم کار آسانی نباشد که بخواهد دوباره وارد برجام شود. این وضعیت فشار و تحریم سالهاست که وجود دارد و باعث و بانیاش امریکاست. مسوولیت این رویکرد خصمانه و آسیبهایی که در این سالها به ملت ایران وارد شده است با هیات حاکمه امریکاست. ایران هم مادامی که نتواند روابط خودش را با امریکا تنظیم کند، چارهای جز مقاومت، مقاومت و مقاومت در مقابل امریکا ندارد. اما مشکل اینجاست که استمرار مقاومت در نهایت فرسودگی و خستگی ایجاد میکند که میتواند باعث ته کشیدن توان و انگیزه بخشی از ملت برای تحمل مشکلات شود و فشار را بر رهبران کشور برای تغییر وضعیت بیشتر میکند. نهایتا، مقامهای سیاسی ایران هم در نهایت مجبور هستند که ترتیبی اتخاذ کنند تا با برداشتن چند گامی به عقب و چند گامی به جلو، به نوعی برای تغییر این وضعیت تلاش کنند. تاثیر مواضع اروپا روی امریکا بینتیجه نیست، اما چندان هم موثر نیست. امریکا قطعا با موضعگیریهای اروپا متوجه شده است که اجماع جهانی موردنظرش را پشت سر خود ندارد. اما اروپا نقشی قاطع و تعیینکننده در تصمیمهای امریکا درقبال ایران ندارد. کشورهای اروپایی دچار مشکلات متعددی هستند، از یک جنگ تازه در خاورمیانه میترسند، از شاخ به شاخ شدن با امریکا هراس دارند و مشکلات عمده داخلی در اتحادیه اروپا و درون کشورهای عضو جلوی اقدامات قاطع و محکم از سوی این کشورها را میگیرد. در نتیجه اروپاییها چندان وزنه سنگین و اثرگذاری در روابط ایران و امریکا نیستند. تغییر وضعیت کنونی، نهایتا به اراده تهران و واشنگتن بازمیگردد.
سیاست امریکا در خاورمیانه به میزان زیاد و روزافزونی تحتتاثیر خواستهها و رویکردهای اسراییل قرار گرفته است. اروپاییها چندان رضایت ندارند که سرنوشت خاورمیانه را اسراییلیها رقم بزنند و برای رسیدن به اهدافشان با استفاده از قدرت امریکا بحرانآفرینی، سختگیریها و محدودیتهای دلبخواهی علیه کشورهای مختلف منطقه اعمال کنند. اما به هر حال امریکا این سیگنال را دریافت کرده است که تنها شده و به ویژه در رقابت بزرگش با چین که به همراهی متحدانش نیاز دارد، ممکن است همکاری کشورهای متحدش را از دست بدهد.
دقیقا 6 هفته مانده به انتخابات ایالاتمتحده امریکا، رویکرد آینده امریکا بسیار به ساکن بعدی کاخ سفید بستگی دارد. ترامپ، براساس شعارها، ادعاهایش و البته عملکرد چهارسالهاش، اهل جنگ نظامی گسترده نیست، ترجیح میدهد با استفاده از تحریمها و فشارهای اقتصادی فشار را بر ایران استفاده کند. اما حملات ایذایی، تروریستی، خرابکارانه و حتی حملات هجومهای یکباره یا عملیات سرجیکال ازجمله اقداماتی است که ممکن است در دوره ترامپ اتفاق بیفتد و نه تنها دردسرها و آسیبهایی برای ایران ایجاد کند، بلکه باعث پاسخ قاطع ایران میشود. در برابر پیشبینی میشود که اگر بایدن وارد کاخ سفید شود، بازگشت به دوران سیاست حقوق بشری را شاهد باشیم. یعنی هر چند تلاش میکند که با عبور از موانع و مینگذاریهای دولت ترامپ به برجام بازگردد، در برابر به تقویت ساختارهای تحریمهای حقوق بشری و بهانههای دیگر میپردازد، قطعا در چنین شرایطی، امریکاییها میتوانند خیلی سادهتر حمایت متحدانشان را جلب کنند و با استفاده از ساختارهایی همچون شورای امنیت ایران را تحت فشار قرار دهند. به هر حال شرایط پیشرو به شدت به نتیجه انتخابات امریکا در تاریخ 3 نوامبر بستگی خواهد داشت.
منبع: اعتماد