سفربه روسیه برای رئیسی زود بود!
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: پذیرفتن نقطهنظرهای مشفقانه و خیرخواهانه، یکی از عوامل موفقیت حکمرانان است. این ویژگی را حکمرانان مسلمان به ویژه در یک نظام انقلابی مبتنی بر تعالیم دینی باید بیش از دیگران در وجود خود رشد بدهند و تلاش کنند نصیحتپذیری را در جامعه اسلامی به یک فرهنگ تبدیل نمایند.
در مورد سفرهای خارجی مسئولین نظام جمهوری اسلامی، فارغ از تشریفات و حواشی سفر، نکته دیگری وجود دارد که متاسفانه مغفول مانده است، نکتهای که اگر به آن توجه شود دولتهای ما دچار مشکلاتی از قبیل تشریفات و حواشی و نامشخص بودن دستاوردهای سفرهای مسئولین نخواهند شد. توجه به انتقادها و پذیرفتن انتقادهای منصفانه از هرکس که باشد، میتواند به زدودن این قبیل مشکلات کمک کند.
سفرهای خارجی سران کشورها را در یک تقسیمبندی کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته سفرهائی هستند که به عنوان وظایف مقرر شده در برنامههای روابط بینالملل تعریف شدهاند و دسته دیگر سفرهائی هستند که خارج از چنین وظایفی انجام میشوند. سفرهای نوع اول، بطور طبیعی باید در زمان مقرر انجام شوند و چون ضوابط خاص خود را دارند، با مشکلی نیز مواجه نمیشوند. دو سفر خارجی رئیسجمهور رئیسی به کشورهای تاجیکستان و ترکمنستان که قبل از سفر مسکو انجام شدند از این قبیل بودند و دیدیم که فاقد حاشیهها و ایرادهای منتقدین بودند. در این قبیل سفرها انتخاب زمان سفر نیز به اختیار مسئولین نیست و همه چیز طبق قرارهای جمعی بینالمللی یا منطقهای شکل میگیرند.
نوع دوم سفرها برخلاف نوع اول، سفرهائی هستند که با خواست و اراده خود مسئولین کشور شکل میگیرند و اصل انجام سفر، زمان سفر، چگونگی و سایر مسائل مربوط به آن در اختیار و اراده آنان است. در این نوع سفرها چند اصل باید رعایت شوند تا اولاً سفر قابل توجیه باشد، ثانیاً دستاورد مشخصی داشته باشد و ثالثاً با حواشی منفی مواجه نشود. اینها منشور سفرهای خارجی مسئولین را تشکیل میدهند.
اولین اصلی که باید در سفرهای خارجی مسئولین رعایت شود، اینست که واقعاً به سفر نیاز باشد. به عبارت روشنتر، سفر برای سفر صورت نگیرد بلکه برای محقق ساختن هدف مشخصی انجام شود.
اصل دیگر اینست که سفر در زمان مناسبی انجام شود. منظور از زمان مناسب، توجه به شرایط آب و هوائی و شرایط سیاسی و اموری از این قبیل نیست. هرچند بعضی از این امور نیز میتوانند در تعیین زمان سفر موثر و مفید باشند، ولی اینها را نباید پایههای اساسی یک سفر خارجی در سطح مسئولین کشور قرار داد. منظور اینست که یک مسئول ارشد نباید به مجرد رسیدن به کرسی وزارت یا ریاست جمهوری، مبادرت کردن به سفرهای خارجی نوع دوم را برای خود مجاز بداند. او باید مدتی وقت خود را صرف شناختن جایگاهی که در آن قرار گرفته است نماید، مدتی نیز برای شناخت روابط بینالملل وقت بگذارد و مدتی نیز برای مطالعه هر کشوری که قرار است به آنجا سفر کند وقت صرف کند تا بتواند مناسبات فیمابین و میزان ظرفیتهای طرفین برای انواع تبادلات و تعاملات را به درستی بسنجد و بعد از تمام این مقدمات درباره سفر تصمیم بگیرد. چنین سفری قطعاً بدون حواشی خواهد بود و با موفقیت و دستاورد قرین خواهد شد.
سومین اصل، سنجیدن جایگاه کشور مقصد، تمایل مسئولین آن و عوارض ناشی از سفر به آن کشور است. این سنجش اگر با کارشناسی دقیق صورت بگیرد میتواند در موفق بودن سفر و تضمین بیحاشیه بودن آن موثر باشد.
و اصل چهارم، بررسی امکان تحقق اهداف واقعی کشور از یک سفر خارجی به ویژه در سطح مسئولین ارشد است. این امکان اگر به درستی و با دقت بررسی شود و شوق و ذوق سفر کردن برای سفر کردن در آن دخالت نداشته باشد و با اموری از قبیل دست یافتن به ابزارهای تبلیغاتی همراه نباشد، میتواند سفر خارجی را با موفقیت قرین سازد و به دستاوردهای مشخصی برساند. در غیر اینصورت نهتنها دستاوردی برای یک سفر خارجی وجود نخواهد داشت، چه بسا زیانهائی برای کشور و برای خود مسئولینی که مبادرت به انجام چنین سفرهائی میکنند نیز به بار بیاورد و با حواشی زیادی نیز همراه شود.
با قطع نظر از بعضی اصول چهارگانهای که برشمردیم، تردیدی نیست که سفر رئیسجمهور رئیسی به مسکو از نظر زمانی (اصل دوم) بسیار زود بود. فقط 5 ماه بعد از استقرار در کرسی ریاست جمهوری برای کسی که سابقه اجرائی نداشته، زمان کافی برای رسیدن به موقعیت مناسب یک سفر خارجی مهم از نوع دوم نیست. انتظار اینست که این تذکر بدون آنکه حمل بر چیزی غیر از خیرخواهی شود، برای تصمیمگیری در سفرهای بعدی مورد توجه دولت سیزدهم قرار گیرد و تصور دولتمردانمان این نباشد که سفرهای فاقد زمینه میتوانند برای کشور مفید باشند.