ترامپ خواهان از بین بردن انگیزه مقاومت در ایران است
ابراهیم متقی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در تحلیل روند سیاستگذاریهای ترامپ تاکید کرد:«ترامپ دارای رویکرد انتقادی نسبت به برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. نگرش ترامپ در مورد موافقتنامه هستهای با ایران مبتنی بر تصاعد فشارهای بینالمللی برای از بین بردن انگیزه مقاومت در ساختار سیاسی و راهبردی جمهوری اسلامی تحلیل میشود. ترامپ به این موضوع واقف است که ایالات متحده در روند برجام به نتایج مطلوبی در زمینه قدرت هستهای ایران در آینده دور و نزدیک نائل شده است. وقتی که جان کری به این موضوع اشاره دارد که جهان بعد از برجام امنتر شده، بهمفهوم آن است که مطلوبیتهای امنیتی و راهبردی آمریکا در مورد قدرت هستهای ایران و از بین بردن امکان گریز هستهای برای ایران حاصل شده است. هدف اصلی ایالات متحده در روند دیپلماسی هستهای را باید کاهش قدرت تاثیرگذاری ایران دانست. ترامپ به لحاظ شخصیتی فردی اهل معامله است. لازم است دیپلماتهای ایرانی و کسانی که روند دیپلماسی هستهای را پیگیری میکنند درک دقیقتری نسبت به کتاب هنر معامله دونالد ترامپ داشته باشند.»
به گزارش اقتصادنیوز این استاد دانشگاه در ادامه تاکید کرد:«محور اصلی هرگونه معامله در نگرش ترامپ را باید چانهزنی از موضع قدرت دانست...ترامپ تصور میکند که ایران هماکنون در موضع ضعف قرار دارد. دیپلماسی هستهای ایران را نشانه چانهزنی از موضع ضعف میپندارد و به همین دلیل تلاش دارد موضوعات دیگر مربوط به حوزه راهبردی قدرت ایران را در وضعیت کنترل قرار دهد.» متقی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره نقش اروپا در ادامه چالش هستهای ایران تصریح کرد:«...واقعیت آن است که اروپاییها فاقد قدرت اقتصادی و راهبردی متوازن با ایالات متحده هستند. تولید ناخالص داخلی ۲۸ کشور اتحادیه اروپا اندکی بیش از تولید ناخالص داخلی آمریکا افزایش یافته است. قدرت نظامی، اراده دیپلماتیک و سیاست امنیتی ایالات متحده فراتر از تمامی کشورهای اتحادیه اروپا از قابلیت لازم برای نقشآفرینی در مدیریت بحرانهای منطقهای برخوردار است. ترامپ تلاش دارد تا اروپاییها را براساس سیاست قدرت، کنترل و تحقیر کند. سیاست ترامپ در حوزه اقتصادی همواره با نشانههایی از تحقیر کارگزاران همراه بوده است. مفاهیمی که ترامپ در دورانهای مختلف تاریخی درباره روسای جمهور کشورهای رقیب بهکار میگیرد، نشانههای چنین الگوی رفتاری را منعکس میسازد. ترامپ در دوران فعالیت اقتصادی خود بهعنوان «آقای اخراج» معروف بود. آقای اخراج بهمعنای آن است که هر فردی در حوزه فعالیتهای اقتصادی و کارگزاری خود باید مجری دقیقی برای سیاستهایی باشد که کمپانی و ساختار اقتصادی تعریف میکند. نگرش ترامپ ماهیت سلسلهمراتبی دارد. در حالی که کشورهای اتحادیه اروپا تلاش دارند تا از سازوکارهای موازنهگرایی برای حفظ موقعیت خود در سیاست و امنیت جهانی استفاده کنند. واقعیت این است که یکجانبهگرایی ترامپ همانند یکجانبهگرایی جورج بوش پسر مشکلات و مخاطرات امنیتی و اقتصادی زیادی را برای آمریکا ایجاد خواهد کرد. در عین حال، باید به این موضوع اشاره داشت که ترامپ واقعیت سیاست، فرهنگ، اقتصاد و الگوی کنش راهبردی آمریکا خواهد بود. در چنین نگرشی، متحدان نیز باید سیاست مبتنی بر تبعیت و تابعیت را در ارتباط با موضوعات امنیتی و راهبردی مورد پذیرش قرار دهند.»
او در پایان تصریح کرد:«سیاست خارجی دونالد ترامپ مبتنی بر نشانههایی از دیپلماسی اجبار و تهدید است. دونالد ترامپ حتی در مقایسه با جورج بوش پسر انگیزه محدودتری برای کاربرد قدرت نظامی دارد. ترامپ بر این اعتقاد است که قدرت نظامی زمینه فرسایش کشورها را بهوجود میآورد. باراک اوباما نیز انگیزه زیادی برای ایجاد آشوب در خاورمیانه داشت و بحران امنیتی خاورمیانه را برای مقابله با قدرت راهبردی ایران سازماندهی کرد. واقعیت آن است که ارزشهای آمریکایی در ادبیات ترامپ، اوباما و جورج بوش به یک صورت و در موازات یکدیگر اعمال میشود. هر سه آنها بر سیاست قدرت تاکید داشتند. الگوی رفتاری ترامپ به راحتی قابل کنترل است. ترامپ پوکرباز ماهری است. محور اصلی بازی پوکر را بلوف تشکیل میدهد. ترامپ حتی نسبت به قانون احتمالات وقوف دارد بنابراین باید به این موضوع اشاره داشته باشیم که ترامپ وارد عصر دیپلماسی اجبار از طریق افزایش تهدید برای حداکثرسازی مازاد اقتصادی شده است. ترامپ به هیچوجه قدرت لازم برای ریسک درگیری از راه نزدیک را ندارد. ترامپ نسبت به پیامدهای سازوکارهای کنش نامتقارن واقف است. تاکنون هیچ بازیگری با ترامپ وارد بازی نامتقارن نشده است. شاید ایران بتواند چنین تجربهای را به مرحله اجرا گذارد.»