برگزاری جلسات «گفتوگوی ملی» با حضور خاتمی، روحانی، ناطق و خمینی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه شرق؛ اخبار حاکی از این است که «گفتوگوی ملی» چندماهی است در سطوح بالای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا آغاز شده. فروردینماه امسال بود که محمدرضا تابش، عضو فراکسیون امید مجلس گفته بود: «با توجه به پالسهای مثبتی که از سوی اصولگرایان برای گفتوگوی ملی فرستاده میشود، امیدواریم این بحث در سال آتی به نتیجه برسد».
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا و علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب، هردو بدون ذکر جزئیاتی از محتوای جلسات گفتوگوی ملی یا شرکتکنندگانش در گفتگو با «شرق» تأیید میکنند که مذاکره در سطوح بالا بین دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا برقرار شده است.
مهمترین واژه یا اصطلاح کلیدی رئیسجمهوری، حسن روحانی، در کنفرانس خبری ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ و به مناسبت سیونهمین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ هم اشاره به موضوع «گفتوگوی ملی» بود. گفته میشود اسحاق جهانگیری هم نخستین فردی بود که سنگبنای گفتوگوی ملی را محکمتر از سایر چهرههای سیاسی مطرح کرد؛ در همان روزهای انتخابات و بعد از آن گفت: «راهحل مسائل کشور، وحدت، انسجام و راهاندازی گفتوگوی ملی است. دوران حذف سپری شده و باید با یکدیگر گفتگو کنیم؛ گفتگو بین جریانهای سیاسی و گفتوگوی ملی بین اقوام».
احمد مازنی، نماینده تهران و عضو فراکسیون امید که مهرماه ۹۵ ضرورت گفتوگوی ملی را در نطق اضطراری خود در مجلس مطرح کرده بود، بهمنماه سال گذشته درست بعد از آن تجمعات اعتراضی، از اجماع و طرح این موضوع با چهرههای سیاسی جریان اصولگرا خبر داده بود. به گفته وی، یک کمیته ویژه در مجلس و فراکسیون امید تشکیل شده است. مازنی گفته بود: «آقای باهنر و آقای حدادعادل هم دراینباره با آقای عارف دیدار داشتهاند، همچنین در حاشیه جلسات مجمع گویا دراینباره صحبتهایی کردهاند و داریم به سمت نشست اولیه گفتوگوی ملی که پیشگفتگو است میرویم»؛ نشستی که به گفته او قرار بوده نقشه راه گفتوگوی ملی باشد. او همچنین گفته بود که مسئله گفتوگوی ملی در سطح افرادی در مجمع تشخیص در حال بررسی است. او گفته بود با چهرههایی مانند آقایان سیدمحمد خاتمی، سیدمحمد موسویخوئینیها، عبدالواحد موسویلاری و در طرف دیگر غلامعلی حدادعادل، احمد توکلی، محمدرضا باهنر، علیاکبر ناطقنوری و عباسعلی کدخدایی صحبت شده است. مازنی در آخرین اطلاعرسانی خود از هماهنگی با علی لاریجانی برای تشکیل جلسه مجمع گفتوگوی ملی پارلمان هم خبر داده است.
طرح اولیه
طراحان اولیه ایده «گفت وگوی» ملی جریان اصلاحطلب و دولت اعتدالی بودند. بهزاد نبوی در دفاع از طرح گفتوگوی ملی گفته بود: «من بحث گفتوگوی ملی را نه بهعنوان یک شعار، بلکه بهعنوان یک ضرورت ملی مطرح کردهام. باید برای حفظ منافع کشور، ملت و نظام به هر شکل ممکن وارد تعامل و گفتگو شد و به تحلیل و مواضع مشترک دست یافت... کسانی که شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» سر دادند، خواسته یا ناخواسته در زمین تندروهایی بازی میکنند که قصد آنها شکست اعتدال و اصلاحات است. قصد آنها این است که به مردم بگویند رأی شما خاصیتی ندارد و وقتی مردم رأی خود را بیخاصیت دانستند، بیتفاوت میشوند. نتیجه بیتفاوتی مردم هم میشود شورای شهر دوم تهران که اصولگراها با کمتر از ١٨٠ هزار رأی برنده شدند!» او گفته بود: «اینکه من تأکید دارم باب گفتوگوی ملی باید باز شود، به این دلیل است که برای کشور، ملت و حتی نظام احساس خطر میکنم. احساس میکنم اوضاع کشور خوب نیست. در طیفهای دیگر بسیاری هستند که به منافع ملی میاندیشند؛ بنابراین زمینه گفتگو را فراهمتر میبینم. متأسفانه برخی از طیفها همچنان امیدوارند که روحانی در این سهسالواندی باقیمانده شکست بخورد، مردم مأیوس پای صندوق رأی نیایند، آنها برنده انتخابات بعدی شوند و به مبارکی! خودشان مسائل کشور را حل کنند؟! عدم شیوه اجرائی گفتوگوی ملی را اینگونه دانسته بود که «اصلاحطلبان و معتدلین از بعضی شعارهای خود کوتاه بیایند و تندروها هم همینطور تا کشور دچار بحران نشود، منافع ملی لطمه نبیند و نظام با مشکلات جدی روبهرو نشود».
در این میان برخی چهرههای اصلاحطلب هم از شرایط گفت وگوی ملی و نه لزوما شروط آن سخن گفتهاند. مثلا محسن میردامادی با اشاره به اینکه گفتوگوی ملی از مذاکرات برجام سختتر است، گفته: «در گفتوگوی ملی باید صدای همه مردم شنیده شود. گفتوگوی ملی به معنای گفتوگوی اصلاحطلبان و اصولگرایان نیست... گفتوگویی میتواند ملی خوانده شود و جامعه را از بیاعتمادی موجود نجات دهد و امیدآفرین شود که همه صداهایی که در جامعه هست، در آن شنیده شود... با همین منطق باید صدای قومیتها و مذاهب گوناگون و صداهای متفاوت در جامعه شنیده شود. به تعبیری نهتنها باید صدای اصولگراها و اصلاحطلبان بلکه باید صدای همه شنیده شود. بعد از اینکه همه بتوانند حرف خود را در جامعه مطرح کنند و پس از شنیدن همه صداها و بحث درباره آنها، میتوان از برایند چنین گفتوگویی، نتیجهای ملی گرفت. نمیتوان با یکطرفه حرفزدن و بدوبیراهگفتن به مخالفان به گفتوگوی ملی رسید...».
از استقبال بیشرط تا شروط چندگانه
واکنش اصولگرایان به طرح گفتوگوی ملی تاکنون یکدست نبود. آنها برخلاف اصلاحطلبان بهجای شرایط از شروط صحبت کردهاند؛ شروطی که حالت فصلالخطابگونه دارد. حتی از درون یک حزب و جریان هم دو دیدگاه متفاوت شنیده شده است. برای همین است که احتمالا از سوی اصولگرایان این علیاکبر ناطقنوری است که چنین گفتوگویی را نمایندگی میکند؛ فردی که این سالها بدل به شاقول میانه جریان اصلاحطلبی-اصولگرایی شده؛ تا جایی که حتی تصور میشود به اصلاحطلبان نزدیکتر است تا اصولگرایان. در میان چهرهها و جریانهای اصولگرایی مثلا درحالیکه محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی نیاز به گفتوگوی ملی را یک نیاز دائمی که هیچ مغایرتی با رقابتهای سیاسی ندارد، دانسته و گفته بود: «هیچگاه به بهانه مشترکات انقلابی و ملی از رقابت سلیقهها بینیاز نیستیم». اما بادامچیان، قائممقام حزب مؤتلفه اسلامی در پاسخ به اینکه موافق گفتوگوی ملی هست یا نیست، تأکید کرده بود: «گفتوگوی ملی شرط و شروط دارد؛ طبق مبانی ایرانی و اسلامی، نه طبق ملیگرایی که بعضی از آقایان میگویند.
این گفتوگوی ملی نیست. اصحاب فتنه مجرم هستند و اگر میخواهیم با بقیه افراد واقعا به چنین موضوعی برسیم، باید همه باهم بهجای بازیهای سیاسی واقعیات را ببینند». در این میان حسین اللهکرم هم اعلام کرده بود: «اصلاحطلبان تا انتخابات ۴۰ میلیونی و مشارکت بیش از ۸۰ درصدی مردم در سال ۸۸ را به رسمیت نشناسند و از تئوری تقلب توبه نکنند، اساسا واردشدن آنها به رقابت معنی ندارد». غلامرضا مصباحیمقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز هم گفته بود: «یک مانع بزرگ برای عدم استقبال از پیشنهاد اصلاحطلبان میبینم و آن، این است که اصلاحطلبان هنوز مواضع خود را نسبت به فتنه ۸۸ اعلام نکرده و به نحوی آن مسیر را ادامه میدهند». در واقع چهرهها یا طیف معتدل یا سنتیتر اصولگرا روی خوش بیشتری به این ایده نشان دادهاند تا جریانهای تندرو. مصباحیمقدم در تأیید همین موضوع گفته بود: «اصولگرایان یک طیف نیستند، بلکه طیفهای مختلف دارند که مواضعشان چه در گذشته و چه امروز یکی نیست و نسبت به این گفتگوها هم طبعا مواضع متفاوتی را خواهند داشت. قاسم میرزایینیکو هم در تأیید همین سخن گفته بود: «پایداریها اصلا این موارد و مسائل را قبول نمیکنند و نسبت به آن زاویه دارند. البته این مخالفت مختص به پایداریها نیست. آنچنان که این نماینده اصلاحطلب مجلس گفت: افراد خیلی خاص و خیلی تند در هر دو جناح با این طرح همراهی نمیکنند».
محمدرضا باهنر هم که معمولا از او بهعنوان یکی عقول اعتدالی اصولگرا یاد میکنند، دراینباره گفته است: «میخواهم به خودمان و دوستان اصلاحطلب توصیهای بکنم و آن این است که برای پاگرفتن ایده گفتوگوی ملی از جاهای سخت شروع نکنیم. ما آنقدر مشکل برای تفاهم و حلشدن داریم که حالا حالاها وقت به اختلافات سخت نمیرسد. من و چند نفر دیگر در مجمع تشخیص مصلحت نظام، در راستای ایده گفتوگوی ملی برای حل مسائل تاکنون با هفت یا هشت وزیر و محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور که در تصمیمگیریهای دولت بسیار نقشآفریناند، دیدار کردهایم. با رئیس قوه قضائیه هم جلسهای دوساعته داشتهایم و گفتیم تا نهادها برای حل مسائل همکاری نکنیم کاری از پیش نمیرود. هم اصلاحطلب در بین ما هست و هم اصولگرا، ما از طرف جایی یا نهادی مأمور نشدهایم، خودمان خودجوش وارد میدان شدهایم».
سکوت در برابر یک شعار
به نظر میرسد مهمترین دلیل طرح و بعد پیگیری ایده «گفتوگوی ملی»، رخدادهای دیماه سال گذشته و طرح شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در برخی تجمعات اعتراضی بود. اگرچه تاکنون این اصلاحطلبان بودند که به شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» واکنش نشان دادهاند؛ مثلا محمدرضا خاتمی گفته بود: «وقتی به ما میگویند شما که دو دور پشت سر هم یعنی در دو انتخابات اخیر ریاستجمهوری و انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم فرصت اصلاح مملکت را داشتید، اما چه کار کردید؟! نتیجه آنهم شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» میشود. اگر امروز یک اقلیت خاصی این شعار را میدهند، فردا این فراگیر خواهد شد و مردم هم میگویند این مملکت را دست اصولگرایان دادیم فایدهای نکرد، دست اصلاحطلبان هم دادیم سودی نکرد؛ پس باید اصل نظام تغییر کند. نگرانی ما این است. منِ اصلاحطلب باید در داخل تلاش کنم تا این براندازی انجام نشود. راهش این است که امید و اعتماد مردم به اصلاح امور از دست نرود».
دیگرانی مانند مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، علیرضا علویتبار، عباس عبدی و تعداد زیاد دیگری از چهرههای اصلاحطلب نیز دراینباره صحبت کردهاند، اما اصولگرایان تمایل داشتند بیتوجه از کنار این شعار که در فضای مجازی بهویژه توییتر به یک هشتگ درخور تأمل بدل شده است، عبور کنند. ناصر ایمانی، تحلیلگر و روزنامهنگار اصولگرا، درباره چرایی این نوع کنش اصولگرایان به «شرق» میگوید: «علت اینکه اصولگرایان خیلی عکسالعملی به این موضوع نشان ندادهاند، به این دلیل است که اگر دقت کرده باشید، منشأ این شعار از یک تجمع و تحرکت سیاسی ضدانقلاب آغاز شد و شاید به دلیل این اصولگرایان عکسالعمل نشان نمیدهند که نمیخواهند به شعاری که قاعدتا منشأ آن درونحکومتی نیست و از منشأ خارجی پخش میشود، توجه یا آن را بزرگنمایی کنند. واقعیت مطلب این است، اما اگر از منظر دروننظامی به این ماجرا نگاه کنیم، باید بپذیریم هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان باید مراقبت کنند و توجه داشته باشند که مردم در یک مقطع زمانی ممکن است دلسردی بسیاری از جریانهای سیاسی مطرح کشور داشته باشند و بعد هم بخواهند به نوعی از این جریانات دلکنده شوند و سراغ جریانهای دیگری بروند. اینجاست که جریانهای سیاسی در داخل کشور به تکاپو میافتند که اصل ماجرا بر باد نرود. باید به مذاکراتی با هدف چه باید کرد و چگونه میشود برخی تنشها را کاهش داد، روی آورد که این اتفاق هم افتاده است.
اگرچه نباید انتظار داشت که این دو جریان به وحدت صددرصدی برسند یا یکی شوند؛ ولی جایی که پای منافع ملی و وحدت کشور مطرح باشد، باید تلاش کنند از تشتت دوری کنند. برخی از مواضع هر دو طرف، بهحق یا شایسته نیست. رادیکالهایی دارند که کنترل نمیکنند. درحالیکه وظیفه جناحی آنها این است که این کار را بکنند یا حداقل آن را کاهش بدهند، اما کوتاهیهایی دارند...». باید منتظر ماند و دید در روزهای آتی آیا خبر دقیقتری از جزئیات نشستهای «گفتوگوی ملی» و نتایج آن منتشر میشود یا نه.