علت ناکام ماندن «ایده گفتگوی تمدن» خاتمی چه بود؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۸ یعنی حدودا ۲۲ سال قبل بود که رییسجمهوری اسلامی ایران در سخرانی سالانه خود در صحن عمومی سازمان ملل متحد از «گفتوگوی تمدنها» سخن گفت. گفتوگوی تمدنها درحالی از سوی سید محمد خاتمی مطرح میشد که چندسال پیش از این، نظریهپرداز مشهور آمریکایی از ایده خود به عنوان «برخورد تمدنها» رونمایی کرده بود و دو سال پیش از این یعنی در ۱۹۹۶ با نگارش کتابی ایده خود را شرح و بسط داد.
اما دو سال بعد سید محمد خاتمی به عنوان رییسجمهور یک کشور اسلامی که اتفاقا یک روحانی مذهبی و دینی بود، ایده «گفتوگوی تمدنها» را مطرح کرد و این سرآغازی شد برای شکلگیری روند متفاوت در روابط میان ایران به عنوان یک کشور اسلامی و جهان. چندسال بعد سازمان ملل متحد در بیانیهای سال ۲۰۰۱ را به ایده رییسجمهور ایران اختصاص داد و شعار آن سال را «گفتوگوی تمدنها» نامید. در ایران نیز روز ۳۰ شهریور به عنوان «روز گفتوگوی تمدنها» نامگذاری شد.
حال حجتالاسلام ابطحی در خصوص شکلگیری ایده و همچنین برهه زمانیای که در آن دوره مطرح شد، گفت: این ایده از دوران پیش از ریاستجمهوری در ذهن آقای خاتمی بود، حتی پیش از اینکه کاندیدا باشد و خود را مطرح کند. در واقع کلا مکتب او مکتب گفتوگو بود و در آن دوره که چنین مطلبی مطرح شد، این تئوری را میتوانست جایگزین اوجگیری خشونتهایی که در همان سالها در دنیای اسلام رواج پیدا کرده بود، کند. منظور از خشونتهای آن دوران خشونتهای طالبانی در وهله اول که در ادامه منجر شد به خشونتهای القاعدهای و آغاز بدنام کردن جهان اسلام به وسیله این گروههای منحرف است که به تازگی دنیای اسلام در حال تجربه این اتفاقات بود.
وی ادامه داد: در چنین ظرف زمانی این ایده از سوی رئیسجمهور یک کشور اسلامی که خودش هم یک شخصیت روحانی است، مطرح شد و از این جهت بسیار تاثیرگذار بود که خط متفاوتی را از خط موجود که به تازگی به سوی خشونت میرفت، جدا کند. به همین دلیل این ایده اهمیت بسیار زیادی داشت و من افسوس میخورم که ادامه کار کشور در همان ریل تداوم نیافت اگر ما در این هیاهوهای خشونتآمیز گروههایی که به نام اسلام در آن سالها کار خود را شروع کردند، پرچمدار گفتوگو و صلح حداقل درون جهان اسلام و یا رابطه اسلام و غرب بودیم، بشریت میتوانست از این موضوع خیلی منتفع شود.
مشاور رییسجمهور در دولت اصلاحات، در ادامه اظهار داشت: این اتفاق میتوانست در سطح کل جهان رقم بخورد و گفتوگو جایگزین سلاح و خشونتهای طالبانی و القاعدهای شود که بعد به ۱۱ سپتامبر، اشغال افغانستان و عراق و اتفاقات دیگر منجر شد، در حالیکه اگر از این ایده درون کشور استقبال میشد، افتخاری بود که به جمهوری اسلامی داده میشد که پرچمدار این جریان باشد و مسیر تعامل جهان اسلام با جهان به ویژه تحولات بعدی را تحت تاثیر خود قرار دهد و حتی شاید سرنوشت بشریت نیز به گونه دیگری رقم میخورد، اما متاسفانه جنگ قدرت داخلی باعث شد که کمتر از همه جا این اتفاق در درون ایران دیده شود و بیشتر از همه جا در درون کشور با این ایده و این روند درگیر شوند.
وی افزود: در نهایت هم بحث گفتوگوی تمدنها که میتوانست یک سرنوشت متفاوت و بزرگی را برای بشریت رقم بزند، به انزوا رفت و دنیا هم دید که ادبیات گفتوگو، ادبیات نمایندگی جهان اسلام نیست و در نتیجه خشونت، خشونت آفرید و وضعیتی را ایجاد کرد که امروز همه دنیا ناظر و شاهد آن هستند.
ابطحی همچنین درخصوص علتهای ناکامی این ایده، بیان داشت: این تئوری، تئوری نبود که جنگطلبان آن را بپذیرند و همه تلاش خود را چه در داخل و چه در سطح بینالمللی انجام دادند که این تئوری به اصطلاح پا نگیرد، در واقع این تئوری آن طور که باید و شاید، اصلا پا نگرفت که ما نتیجه آن را ببینیم، خود این تئوری مورد استقبال داخلی قرار نگرفت.