فرجام ترامپ؛ استیضاح، برکناری یا ...؟
به گزارش اقتصادنیوز، با به وقوع پیوستن اتفاقات حیرتانگیز روز ششم ژانویه که در تاریخ امریکا بیمانند بود، اکونومیست با انتشار یادداشتی به بررسی گمانزنیها در مورد سرنوشت دونالد ترامپ در روزهای پس از این حادثه پرداخته است. این یادداشت استدلال میکند اگر چه با شرایط پیشآمده دونالد ترامپ شایسته برکنار شدن است، اما به لحاظ عملی این کار برای کسانی که قدرت چنین کاری را دارند امکانپذیر نیست.
برکناری ترامپ؛ از باید تا امکان
به عقیده نویسنده این یادداشت، در سیاست تمایزی میان آنچه باید اتفاق بیفتد و آن اتفاقاتی که خواهد افتاد، وجود دارد. یکی از آنها در حوزه حلمسئله و اخلاق قرار میگیرد و دیگری وابسته به متغیرهایی است که شامل منافع و توانایی بازیگران درگیر ماجرا است.
در مورد نمونه دونالد ترامپ که پس از شکست در انتخابات گروهی را تحریک کرد تا در اعتراض به تأیید نتیجه انتخابات به کنگره ایالات متحده یورش ببرند و باعث مرگ پنج نفر (از جمله یک افسر پلیس) شوند، این مسئله که چه چیزی باید اتفاق بیافتد کاملا روشن است: آقای رئیسجمهور به خاطر کارهایی که انجام داده و همچنین به دلیل خطر کارهای دیگری که ممکن است قبل از ترک کار در این مدت انجام دهد، دیگر نباید در دفتر کارش حضور پیدا کند.
اما اینکه در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد، موضوع دیگری است. فکر کردن از طریق منافع و تواناییهای افراد و نهادهایی که قدرت برکناری روسای جمهور را دارند، میتواند در این زمینه ما را یاری دهد.
امکانات پیش رو: استعفا یا متمم بیستوپنجم
نویسنده این یادداشت تاکید دارد سریعترین و آسانترین کار این است که ترامپ استعفا دهد. با این حال احتمال انجام این کار در حد صفر است، بنابراین به نظر نمیرسد حتی ارزش تأمل داشته باشد. در واقع، درخواست استعفای رئیس جمهور از سوی افراد عمدتا تمرینی برای دیدهشدن در هنگام موضعگیری است.
دومین راه سریع این است که ترامپ بر اساس متمم بیستوپنجم قانون اساسی آمریکا برکنار شود. این همان چیزی است که دموکراتهای بلندپایه مجلس و سنا خواستار آن شدهاند. با این حال، این اصلاحیه که پس از ترور جان کندی به قانون اساسی اضافه شد، برای جلوگیری از وضعیتی بود که در شرایط عدم توانایی رئیسجمهور، کشور بدون رهبر نماند. این بند متمم بارها مورد استناد قرار گرفته است، اما تحت شرایط بسیار متفاوت؛ مثلا زمانی که رونالد ریگان و بعدا جورج دبلیو بوش برای مدت کوتاهی در حین عمل پزشکی بیهوش بودند. در واقع این شیوه به عنوان راهی برای حذف کسی که کفایت ریاست جمهوری را ندارد، طراحی نشده است.
به طور معمول، فعالسازی متمم بیست و پنجم مستلزم آن است که معاون رئیس جمهور با اکثریت اعضای کابینه همکاری کند. با این حال در شرایطی که دو عضو کابینه به همراه تعدادی از کارمندان کاخ سفید پیش از این به نشانه اعتراض استعفا دادهاند، این امر بعید به نظر میرسد. برخی از اعضای کابینه هم که برای فعالیت به طور رسمی در دولت نیاز به تائید سنا را دارند، تاکنون موفق به کسب رای سنا نشدهاند و بنابراین مشخص نیست که در صورت موافقت کابینه به لحاظ قانونی اجازه امضای چنین تصمیمی را خواهند داشت یا نه؛ که احتمالاً چنین اختیاری را نخواهند داشت.
ضمن آنکه مایک پنس، معاون رئیسجمهور در هنگام سخنرانی در کنگره پس از شورش در پایتخت، اگر چه رفتار معترضین را به شدت محکوم کرد، اما در مورد مردی که آنها را به چنین کاری تحریک کرد، چیزی نگفت. بسیار مایه تعحب خواهد بود اگر مایک پنس ناگهان تصمیم بگیرد در این مرحله از خود رویکرد خیرخواهانهای نشان دهد. احتمالا او بیعملی خود را با این استدلال که حذف ترامپ باعث میشود جمعیت بیشتری را برای خشونتورزی به واشنگتن دعوت کند، بهانه کند. او احتمالاً محاسبه میکند و یا امیدوار است که خساراتی که رئیسجمهور میتواند در مدت دو هفتهای که بر سر کار است داشته باشد کمتر از خطر برکناریاش باشد؛ خصوصاً که به نظر میرسد نیروهای مسلح پس از بیانیه ده وزیر دفاع سابق ایالات متحده، از دستورات غیرقانونی او سرپیچی کنند.
با این حال حتی اگر پنس تصمیم بگیرد که رئیسجمهور را به دلیل عدم توانایی برکنار کند، ترامپ میتواند نامهای مبنی بر اعلام آمادگیاش برای ریاست جمهوری را به کنگره ارسال کند. در چنین شرایطی کنگره باید در این مورد تصمیم بگیرد و کسب اکثریت دو سوم آرا از هر دو مجلس ضروری است. این مسئله ما را به سمت منافع نمایندگان مجلس و به ویژه حزب جمهوریخواه سوق خواهد داد.
دومین استیضاح؟
عملی شدن طرح استیضاح از سوی دموکراتها را چه چیزهایی تهدید میکند؟ طرح استیضاح در مجلس نمایندگان تنها به اکثریت ساده مجلس نیاز دارد و بدین ترتیب ممکن است ترامپ به زودی به تنها رئیسجمهوری مبدل شود که برای دو بار استیضاح شده است. حتی اگر پنس و سایر اعضای کابینه قدم اول را بردارند و باعث برانگیختن احساس شجاعت در میان سایر جمهوریخواهان شوند، باز متقاعد کردن دستکم هفتاد جمهوریخواه مجلس برای پیوستن به دموکراتها برای رسیدن به اکثریت دو سوم تقریبا محال است. باید به خاطر آورد که همین چند روز پیش و در کوران وقایع روز چهارشنبه، تنها 139 نماینده از میان 211 نماینده جمهوریخواه به تأیید نتایج انتخابات رأی دادند.
بعد از این، دو سوم مجلس سنا هم باید این مسئله را تایید کنند. این بدان معناست که بیست نفر از جمهوریخواهان باید با اقلیت دموکرات همراه شوند تا رئیسجمهور را از سمت خود برکنار کنند؛ و حتی شاید بیشتر، چرا که برخی از دموکراتهای محافظهکار هم ممکن است با این امر مخالف باشند. در این زمینه یک سری منافع شخصی هم وجود دارد. بسیاری از این سناتورها قصد دارند در دوره بعدی کاندیدا شوند و این مسئله آنها را با دشواری مواجه خواهد ساخت.
بسیاری از آنها امیدوارند که توجه طرفداران ترامپ را جلب کنند و تصور میکنند رای به برکناری او برایشان مشکلساز شود. در عوض آنها بیشتر تمرکز خود را متوجه حمله به یکدیگر ساختهاند: تام کاتن، تدکروز و جاش هاولی را به دلیل تحریک اوباش محکوم میکند. کروز وانمود میکند که همیشه سخنان آقای ترامپ را نقد میکند (اما در عمل جای خوبی برای ایستادن انتخاب میکند). هاولی به دلیل لغو قرارداد کتاب خود، اقدام به راهاندازی کمپینی علیه صنعت نشر کرده است. مارکو روبیو هم موضع پنس را انتخاب کرده و خشونت را تقبیح میکند بدون اینکه صریحاً رئیس جمهور را مقصر بداند.
گروهی که قبلاً به عنوان اعضای بلندپایه جمهوریخواه شناخته میشدند و به دنبال این هستند که حزب متبوعشان را دوباره بر سر کار برگردانند، اغلب امروزه اینگونه تصور میکنند که آیندهشان بستگی به ماندن در سمت رایدهندگانی دارد که عاشق دونالد ترامپ هستند.
فرجام ترامپ
یادداشت اکونومیست پیشبینی میکند محتملترین نتیجه این است که دونالد ترامپ تا پایان دوره مسئولیت خود در این سمت باقی بماند و هر چند حضورش در فیس بوک و توئیتر ممنوع شده، اما همچنان فرماندهی زرادخانه هستهای آمریکا را دست خواهد داشت.
این البته به معنای این است که در صورت تمایل وی مجدداً برای شرکت در انتخابات آزاد است. اگر چه شاید به سرعت فراموش شده، اما شایان ذکر است که همین دو ماه پیش ترامپ دومین میزان آرا برای برگزیدن یک رئیسجمهور در تاریخ آمریکا را به دست آورد. او یک دستکاریکننده ترسناک حقیقت است: برخی از طرفداران او میگویند یورش و خشونتها در کنگره توسط چپهای افراطی آنتیفا با لباس طرفداران ترامپ انجام شده است. پذیرفتن توضیحی از این قبیل یا به حداقل رساندن نقش آقای ترامپ در کل ماجرا برای خیلیها، بسیار آسانتر از کنار آمدن با رای به شخصی است که گروهی از اراذل و اوباش را به پایتخت آمریکا دعوت کرده است.
همه اینها باعث میشود که بسیاری از آمریکاییها امیدوارند با سپری شدن این دو هفته وضعیت بهتری به وجود بیاید، هر چند چندان قادر به انجام کارهای زیادی برای جلوگیری از بدترین وضعیت نیستند.