راز دولت جدید در تحقق سیاست عملگرایی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای را می توان مرحله مهمی در بلوغ این سازمان به عنوان یک نهاد بین المللی محکم و استوار دانست؛ در این بین همکاری بر سر منافع سیاسی مشترک و اتکای دولت سیزدهم به عملگرایی می تواند نمایانگر اثرگذاری این سازمان در معادلات جهانی باشد.
بی شک عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای پس از سالها تلاش می تواند نقطه عطفی مهم در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلقی شود و جایگاه تهران را به عنوان کنشگری فعال و موثر در سطح منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشد. از آنجایی که خط مشی این سازمان بر مبنای همگرایی سیاسی و امنیتی دست جمعی منطقهای بوده عضویت ایران می تواند ظرفیت های هم افزایی هر چه بیشتر را در قالب همکاری های گوناگون پدیدآورد و با استفاده حداکثری از ظرفیت های موجود چالش ها و تهدیدات پی رو را خنثی سازد. شورای روابط خارجی روسیه در مقاله ای به بررسی نقش و جایگاه ایران در سازمان همکاری شانگهای پرداخته و تهران را به عنوان یک نمونه منحصر به فرد برای ساختار این سازمان تلقی کرده است. در مشروح این مقاله آمده است:
هفدهم سپتامبر مصادف با ۲۶ شهریورماه و در جریان نشست سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه، چندین سند همکاری به امضا رسید. نکته مهم و قابل توجه این جلسه تصمیم سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در مورد آغاز روند اعطای عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری اسلامی بود.
به لحاظ فنی، این تصمیم تهران را به عضوی کامل در این سازمان تبدیل نمی کند و روند الحاق را آغاز می کند. اعطای عضویت کامل شامل تعدادی موافقت نامه است که معمولاً روند آن حدود دو سال به طول می انجامد. با این حال، به طور عملی یک تصمیم پیشگیرانه اتخاذ شده است و جمهوری اسلامی ایران عضو این سازمان تلقی می شود.
مسکو نقش کلیدی در عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای ایفا کرد. پس از آن که در یازدهم اوت، (۲۰ مردادماه) نیکلای پاتروشف دبیر شورای امنیت روسیه با علی شمخانی همتای ایرانی خود تلفنی گفتگو کرد که در آن رفع موانع سیاسی عضویت ایران در سازمان شانگهای اعلام شد. در کنار آن روسیه در طول سال از درخواست ایران برای عضویت در شانگهای نیز حمایت کرد.
انگیزه ذاتی
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای اولین پیروزی چشمگیر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در سیاست خارجی بود. یکی از وظایف کلیدی رئیس جدید دولت جمهوری اسلامی این است که دستاوردهای خود را در مقابل شکست های سلف خود، حسن روحانی اصلاح طلب، نشان دهد. رئیس جمهور قبلی بارها از گسترش همکاری با سازمان همکاری شانگهای حمایت کرده است. با این حال، تهران در دوران ریاست جمهوری او نتوانست به سازمان بپیوندد.
یکی از این دلایل تیم روحانی بود که مسیر نگاه به غرب را در سیاست خارجی دنبال می کرد. توافق هسته ای با قدرت های برجسته جهان، از جمله ایالات متحده آمریکا و همچنین چشم اندازهای بعدی سرمایه گذاری های بزرگ از اروپا، به وضوح از آنچه پروژه های بین المللی دیگر می تواند ارائه دهد می تواند بر آنان مقدم تر باشد. بنابراین سایر ابتکارات الحاق ایران کنار گذاشته شد.
با این وجود روحانی هیچ گاه مسیر نگاه به کشورهای غیرغربی را رها نکرد. در دوران تصدی ریاست جمهوری او حداقل دو دستاورد مهم بدست آمده است. در ۱۷ مه ۲۰۱۸، موافقتنامه منطقه تجاری آزاد موقت بین اتحادیه اقتصادی اوراسیا و ایران به امضا رسید که در ۲۷ اکتبر ۲۰۱۹ به مدت سه سال لازم الاجرا شد. سپس در اواخر ریاست جمهوری روحانی، چین و ایران در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ یک توافقنامه همکاری ۲۵ ساله امضا کردند تا روابط دوجانبه را به طور همه جانبه تقویت کنند.
پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای شروع خوب دیگری را برای رئیسی نشان می دهد - این بار، بر مبنای سیاست خارجی. این امر به ویژه در میان مذاکرات متوقف شده برای بازگرداندن توافق هسته ای بسیار مهم است. از نظر فنی، احیای برجام برای تهران و واشنگتن با ارزش است، که هر دو طرف هر از چند گاهی آن را تأیید می کنند. با این حال، اعتماد بین طرفین پس از مشی و رفتار دونالد ترامپ آنقدر پایین است که چشم انداز توافق های جدید به طور فزاینده ای در ابهام قرار دارد.
علاوه بر این ایران از آمریکا درخواست ضمانت کرده است تا در صورت تغییر دولت حادثه خروج مجدد آمریکا از برجام دوباره تکرار نشود. با این حال ایالات متحده به دلیل سیستم سیاسی خود نمی تواند درخواست ایران را تضمین کند. در عین حال، جو بایدن، از ترس انتقادات داخلی، هنوز هیچ امتیازی نداده است که بتواند تهران را تا حدی به نیات آمریکا اطمینان دهد. واشنگتن می توانست بدون لغو تحریم ها بازگشت یکجانبه خود به برجام را اعلام کند. به هر روی کاخ سفید این اقدام را انجام نداد، چرا که نماینده آمریکا نمی تواند در میز مذاکرات وین حضور داشته باشد و مذاکرات برجامی با آمریکا باید جداگانه برگزار شود.
هنوز شانس احیای برجام و لغو تحریم ها علیه ایران وجود دارد. با این حال، حتی اگر چنین باشد، هیچ نتیجه مثبتی سریع برای رئیسی وجود ندارد - به همین دلیل است که عضویت در سازمان همکاری شانگهای تصویری موفق از او را داخل کشور نشان می دهد. تصادفی نیست که شرکت او در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه اولین سفر بین المللی وی پس از انتخابات باشد.
نگاه به شرق
در اوایل دهه ۲۰۱۰، تقاضا برای روابط بهتر با غرب در ایران آنقدر قوی شد که در کشاکش قدرت، طرفداران تعامل با غرب قوه مقننه و مجریه را تصاحب کردند و رئیس جمهور روحانی مظهر این روند شد. چنین چرخشی از نگاه یک ناظر عادی می تواند متناقض باشد چرا که ماهیت و هسته اصلی جمهوری اسلامی بر مبنای غرب ستیزی است. با این حال، نیروهای طرفدار غرب در دهه ۱۹۹۰ در ایران بسیار قوی بودند. رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی اولین کسی بود که با احتیاط برای عادی سازی روابط با ایالات متحده و اروپا صحبت کرد و سپس محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵)، مدافع آشکار گفت وگو، جانشین وی شد.
بنابراین، از چهار رئیس جمهور گذشته در ایران، محمود احمدی نژاد تنها کسی بود که ثابت قدمی خود را در مخالفت با غرب اثبات کرد. به نظر می رسید حسن روحانی برای برقراری گفتگو مناسب باشد. به نظر می رسید ایالات متحده نیز تحت مدیریت اوباما و کشورهای اروپایی تمام امکانات را برای قدم گذاشتن در مسیر عادی سازی روابط با تهران سنجیده اند. با این حال کشورهای غربی خود را در گروگان پیچ و خم ها و تغییرات سیاست داخلی آمریکا دیدند.
خروج شتابزده دونالد ترامپ از برجام بدون نقض شروط توافق از جانب ایران، موضع شورای امنیت سازمان ملل متحد یا نظر متحدان آمریکا در اروپا انجام شد. چنین مساله ای یک نقطه بحرانی برای سیاست غرب محوری ایران شد. نخبگان جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به این مساله پی بردند که توافق با آمریکا و اطمینان دهی از جانب آمریکا ارزشی ندارد. اما این بدان معنا نیست که غرب ایران را برای همیشه از دست داده است. از لحاظ تئوری، ممکن است در درازمدت شانس جدیدی وجود داشته باشد - در آینده قابل پیش بینی، هرچند این مورد دور از ذهن به نظر می رسد.
پیوستن به سازمان همکاری شانگهای برای ایران نماد تقویت و استحکام بُعد شرقی در سیاست خارجی است. حتی بازگشت احتمالی به توافق هسته ای در زمان رئیسی این روند را تغییر نخواهد داد. این ممکن است پیروزی استراتژی "نگاه به شرق" باشد که قبلاً توسط احمدی نژاد به عنوان اصل اساسی سیاست خارجی وی مطرح شده بود. علاوه بر این، درست در دوره ریاست جمهوری وی بود که ایران در سال ۲۰۰۵ به مقام ناظر در سازمان همکاری شانگهای دست یافت و دو تلاش ناموفق برای عضویت کامل انجام داد.
در حالی که این یک انتخاب عمدی توسط محافظه کاران ایرانی تحت ریاست جمهوری احمدی نژاد بود که سعی داشتند با دستان خود مانع از روابط با غرب شوند، ایران امروز چنین اقدامی را از روی ناامیدی انجام می دهد.
بازبینی نگاه
توافق هسته ای، همراه با تمایل به همکاری با جهان خارج و تلاش برای شکستن انزوا برای ایران مفید بوده است. تصویر ایران به عنوان یک تهدید جمعی به طور مداوم به واسطه تلاش های تهران تار شده است. اگر جمهوری اسلامی در پی اهداف خاص خود باشد به طور فزاینده ای به عنوان یک بازیگر منطقی در عرصه بین المللی تصور می شود.
بنابراین، تلاش ناموفق ایران برای دستیابی به عضویت در سازمان همکاری شانگهای تا حد زیادی به این دلیل بود که کشورهای آسیای میانه نسبت به اسلام گرایی ایرانی و تمایل آن به گسترش ایدئولوژیکی محتاطانه عمل می کردند. با این حال، سالهای بعد نشان داد که تهران آماده همکاری سازنده با نیروهای سکولار است. ملاحظات واقع بینانه به طور فزاینده ای بر انگیزه اسلامی غلبه می کند، در حالی که توسعه طلبی، محدود به مناطق خاصی در خاورمیانه است. علاوه بر این، آرمانهای ضد تروریستی ایران با دیدگاه کشورهای دیگر همپوشانی دارد. مبارزه ایران با داعش (داعش، گروه تروریستی ممنوع در روسیه) و تعامل معنادار آن با روسیه و ترکیه در سوریه، یکی دیگر از شاخص های مهم است.
یکی دیگر از موانع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای مواضع ضدآمریکایی شدید و بی امان آن بود، به ویژه مشخصه دوران قدرت احمدی نژاد. چین، که یکی از شرکای اصلی اقتصادی ایالات متحده در دهه های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بود، مایل نبود که سازمان همکاری شانگهای به بستری برای لفاظی های ضد آمریکایی تبدیل شود. روسیه نیز در آن زمان انتظار عادی سازی روابط با واشنگتن را داشت.
با این حال، تهران بار دیگر نشان داد که عملگرایی و نه ایدئولوژی، برجسته ترین شاخصه سیاست خارجی آن است و ثابت کرد که می تواند درباره توافق هسته ای با "شیطان بزرگ" مذاکره کند . شکست چارچوب توافق هسته ای باید به دلیل ناسازگاری ایالات متحده باشد نه موضع گیری ایران. علاوه بر این، به نظر نمی رسد که امروز ضد آمریکایی بودن دیگر موضوعی باشد. روابط مسکو و واشنگتن در تمام این مدت به تدریج رو به وخامت بوده است، در حالی که چین از یک شریک پایدار ایالات متحده به تهدید اصلی برای آن به عنوان یک قدرت جهانی پیشرو تبدیل شده است. به بیان دیگر نگرش ضدآمریکایی ایران، در حال حاضر برای اعضای موسس سازمان همکاری شانگهای نسبت به ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته موجه تر به نظر می رسد.
مسیر کلی تهران، با تلاش برای پایان انزوا و با هدف مشروعیت بخشیدن به دولت در سراسر جهان، نتایج خاصی را به همراه داشته است و عضویت در سازمان همکاری شانگهای یکی از این موارد به شمار می رود. در عین حال، این امر با تحولات گسترده تر در وضعیت بین المللی و همچنین ایدئولوژی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تأثیر کمتری دارد، تسهیل شد.
نظم جهانی جایگزین
پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای در شرایطی است که تقاضای روزافزون کشورهای عضو سازمان، برای سازوکارهای جدید تعامل صورت می گیرد. در بخش قابل توجهی از تاریخ سازمان همکاری شانگهای این سازمان به عنوان ویترین جایگزین نظم غربی به نظر می رسید - امروزه، در ابعادی، این "جایگزینی" فقط یک گزینه نیست بلکه یک نیاز است.
بارزترین مثال افغانستان است. پس از خروج نیروهای آمریکایی، کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای برای حل تهدیدات امنیتی ناشی از افغانستان، از جمله تروریسم و مواد مخدر، هیچ کس دیگری را ندارند که به جز خودشان به آن تکیه کنند. با توجه به این پیش زمینه، به نظر می رسد پیوستن ایران در این لحظه اهمیت داشته باشد، زیرا یک راه حل موثر افغانستان بدون تهران به سختی امکان پذیر است.
ایجاد مکانیسم های مالی جایگزین (برای غرب) و جستجوی راه های جدید مدیریت فعالیت های اقتصادی یکی دیگر از چالش ها است. و مثال ایران نیاز به چنین جایگزینی را تأیید می کند. خروج آمریکا از توافق هسته ای، در حالی که سایر شرکت کنندگان مخالف آن بودند، موجودیت این توافق را تهدید کرد. اول از همه، این به دلیل تأثیر غالب واشنگتن بر اقتصاد جهانی رخ داد. با وجود همه تلاش ها، اروپا، چین و روسیه قادر نبوده اند تا تبعات تحریم های ثانویه آمریکا علیه تهران را خنثی کنند.
در عین حال سیاست تحریمی به یک ابزار معروف در روابط بین المللی تبدیل شده است. محدودیت های اعمال شده از سوی دولت های غربی کمتر و کمتر قابل پیش بینی می شوند، زیرا شرایط سیاسی داخلی عامل اصلی محسوب می شوند.
در این راستا، تهران پیش قراول است و رویکردهای آزمایشی جدیدی را بررسی می کند. تا کنون، دور زدن تحریم ها دشوار و زمان بر بوده است، اگرچه پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته است.
سرانجام، چشم انداز کلیدی برای سازمان همکاری شانگهای، تبدیل آن به یک بستر گفتگو برای کشورهای دارای تنوع سیاسی، به منظور توافق بر روی رویکردهای جدید است. مأموریت بسیار گسترده این سازمان به آن اجازه می دهد تا طیف وسیعی از مسائل را حل کرده و از ظرفیت های بالقوه برای هماهنگی تلاش های بازیگران بین المللی مختلف بهره ببرد.
در این راستا، به نظر می رسد که ایران یک نمونه آزمایشی منحصر به فرد برای کل ساختار است. کشوری با جهان بینی کاملاً متفاوت و اهداف خاص مجبور خواهد شد به طور منظم با بزرگترین کشورهای منطقه گفتگو و مذاکره کند.
وقتی پای منافع ایران در میان باشد، این سازمان در کوتاه مدت کاملاً با اهداف سیاسی آن تطابق دارد. گسترش روابط تجاری بیشتر بر اساس توافق های دوجانبه بین کشورها است، در حالی که نقش سازمان همکاری شانگهای به عنوان محرک اقتصادی هنوز در مراحل اولیه خود است. این نهاد در درجه اول به همکاری تهران در زمینه امنیت و ایجاد روابط حسنه سیاسی کمک خواهد کرد. با این حال، همکاری اقتصادی نزدیک تر می تواند محصول جانبی این امر باشد.
در هر صورت، می توان عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای را مرحله مهمی در بلوغ این سازمان به عنوان یک نهاد بین المللی محکم نامید. تا کنون، این سازمان بر مبارزه با تروریسم، تجزیه طلبی و افراط گرایی متمرکز بوده است، اگرچه حکم این سازمان به آن اجازه می دهد تا طیف وسیع تری از مسائل را حل کند. گسترش عضویت مشروعیت سازمان همکاری شانگهای را افزایش می دهد - اما، در عین حال، انتظارات از سازمان به عنوان یک عنصر قدرتمند جهانی در حال افزایش است. برای توجیه آنها، سازمان همکاری شانگهای باید مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرد و فراتر از مسائل امنیتی را بررسی کند.