دروغی که باعث طلاق شد!
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرفوری، پوریا یک سال بعد از ازدواج تصمیم به طلاق گرفته و مدعی است همسرش نسترن به او دروغ گفته و دیگر حاضر به زندگی با این زن نیست.
پوریا از دلایل طلاق میگوید:
*چه مدتی است با همسرت ازدواج کردهای؟
چند روز دیگر یک سال تمام میشود.
*چطور با همسرت آشنا شدی؟
در یک پارتی دوستانه آشنا شدم. جمعی بودیم که با هم سفر میرفتیم و مهمانی میگرفتیم. با نسترن آشنا شدم و چند تور گردشی رفتیم. 8 ماه با هم دوست بودیم و بعد از او خواستگاری کردم.
*نسترن چه ویژگی داشت که از او خواستگاری کردی؟
او خیلی دختر مهربانی بود. اصلاً عصبانی نمیشد. توقع زیادی از زندگی نداشت و البته در یک سالی که با هم زندگی کردیم هم همینطور بود. من تا یک ماه قبل واقعاً احساس خوشبختی داشتم.
*چه شد که تصمیم به طلاق گرفتی؟
یک ماه قبل فهمیدم همسرم قبل از من با مرد دیگری ازدواج کرده و طلاق گرفته؛ اما چیزی به من نگفته است.
*چطور متوجه شدی؟
یکی دو بار برایم پیام آمد. جدی نگرفتم. فکر کردم مزاحم است؛ اما یک روز مردی که مدعی بود شوهر سابق نسترن است به محل کارم آمد و گفت میداند من با نسترن ازدواج کردم. او گفت دو سال قبل از نسترن جدا شده و از کارش پشیمان است و حالا میخواهد من از همسرم جدا شوم تا با او ازدواج کند. او مرد وقیحی بود.
*چه واکنشی نشان دادی؟
ما درگیر شدیم و پلیس آمد.
*وقتی به نسترن گفتی، چه شد؟
تأیید کرد و گفت 6 ماه عقدکرده آن مرد بود؛ اما بعد از هم جدا شدند. نسترن شناسنامهاش را عوض کرده و به من هم نگفته بود قبلاً ازدواج کرده است.
*فکر نمیکنی شتابزده عمل میکنی و باید کمی زمان بدهی تا مشکلت با همسرت حل شود؟
نسترن را خیلی دوست دارم. او خیلی زن صبور و خوبی است؛ اما دروغ بزرگی به من گفته و نمیتوانم او را ببخشم.
*نظر نسترن درباره جدایی چیست؟
خیلی ناراحت است. به من گفت بیا بیشتر فکر کنیم؛ اما قبول نکردم. راهی جز جدایی از این زن ندارم. هرچند عاشقش هستم و دوستش دارم. اگر من هم بخواهم دیگر خانوادهام قبول نمیکنند با او زندگی کنم.