هدف پنهان پکن-1

پوست اندازی چینی؛ از عادی سازی روابط ایران و عربستان تا آشتی‌کنان فتح و حماس/ پکن معادلات امنیتی خاورمیانه را تغییر می‌دهد؟

کدخبر: ۶۶۸۳۷۷
اقتصادنیوز: بسیاری براین باورند که حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، معادلات چین را بر هم ریخته؛ بازیگری که با میانجیگری در روابط تهران و ریاض تلاش داشت تا قدرت مانور خود را در خاورمیانه افزایش دهد، اما امروز درگیر انفعال شده است.
پوست اندازی چینی؛ از عادی سازی روابط ایران و عربستان تا آشتی‌کنان فتح و حماس/ پکن معادلات امنیتی خاورمیانه را تغییر می‌دهد؟

به گزارش اقتصادنیوز، سال گذشته دیپلمات‌های چینی توافق ایران و عربستان سعودی را میانجیگری کرده و بدین طریق موقعیت پکن را در خاورمیانه ارتقا دادند. چین امیدوار بود که این توافق زمینه ساز "موج آشتی" بزرگتر در منطقه و تقویت موقعیت این بازیگر شود. اما حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل محاسبات پکن را تغییر داد.

در باب موضوعاتی همچون جاه‌طلبی‌های چین در خاورمیانه، موقعیت پکن در مناقشه اسرائیل و حماس و همچنین معنای همه اینها برای منافع آمریکا در منطقه، زینب ریبوآ از موسسعه مطالعاتی‌‌ ها‌‌دسون میزبان گفتگو با جان لی عضو ارشد موسسه‌‌ ها‌‌دسون و توویا گرینگ،  پژوهشگر بنیاد دایان و گیلدفورد گلیزر مرکز سیاست اسرائیل و چین در موسسه مطالعات امنیت ملی بود. اقتصادنیوز این مصاحبه را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.

چین پوست اندازی کرد

سوال نخستی که پرسیده شد این بود؛ چرا خاورمیانه برای چین با اهمیت است؟

جان لی در پاسخ به این سوال گفت: به باورم چین از سال 1993 واردکننده خالص نفت شد. بنابراین، در حدود دهه 1990 و اوایل دهه 2000، خاورمیانه بیشتر به عنوان منبع نفت یا منبع واردات انرژی برای این بازیگر قلمداد می‌شد. چین تاکید بسیار زیادی بر امنیت عرضه، ثبات و قیمت گذاری پایدار داشت و همواره در تلاش بود تا با کشورهای خاورمیانه در باب نفت توافق‌‌ ها‌‌یی داشته باشد. پس نگرانی‌ها به نفت محدود بود. چینی‌ها همیشه باور داشتند که ایالات متحده برای محدود کردن رشد و توسعه چین آماده اند با این همه  محدودیت واردات نفت یا انرژی پارانویایی بود که چینی‌ها درگیرش بودند.

با این همه باید گفت که در دوران شی جین پینگ مسئله صرفا دغدغه امنیت انرژی نیست. چین در دوران «شی» تلاش دارد تا رهبری جهانی را عهده دار شود. از این منظر پکن تلاش دارد تا با ارائه راه حل‌‌ ها‌‌ فراتر از منطقه آسیا و اقیانوسیه، مانور دهد.

لی در ادامه تحلیل خود گفت: خاورمیانه برای شی جین پینگ به یک نمایشنامه جالب تبدیل شده است. من این دو عنصر را از هم جدا می‌کنم؛ حمایت چین از ایران برای دور زدن تحریم‌‌ ها‌‌ی اعمالی ایالات متحده و غرب. (هرچند چین نمی‌خواهد در خط مقدم این رویارویی دیده شود، اما مطمئناً از حامیان جدی ایران، روسیه و کره شمالی است). نسخه فعال‌تر در باب جاه‌طلبی‌های پکن در خاورمیانه تعریف ترتیبات جدید برای بازارهای کالا، بازارهای مالی و رهبری‌شان است. از این منظر، خاورمیانه به عنوان یک راه جدید برای شی جین پینگ قلمداد می‌شود تا با توسل بدان زمینه را برای افزایش قدرت خود هموار کند.

شی به دنبال تضعیف آمریکا است

توویا گرینگ در پاسخ به این سوال که آیا تلاش‌‌ ها‌‌ی پکن برای میانیجگری میان ایران و عربستان را می‌توان در قاب تلاش این بازیگر برای تبدیل شدن به هژمونی جدید در خاورمیانه قلمداد کرد یا نه، گفت: فعلا خیر.

من فکر نمی‌کنم که چین آرزوی تبدیل شدن به هژمونی جدید خاورمیانه را داشته باشد. این بازیگر در مرحله کنونی، تلاش می‌کند هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه را تضعیف کند و اینها یکسان نیستند.

توویا در ادامه افزود، با نگاهی آنچه در فرایند تنش زدایی میان ایران و عربستان سعودی شاهد بودیم، یک چیز همه را غافلگیر کرد.

چین رهبری کودتای دیپلماتیکی را عهده دار شد که در جریانش حتی یکی از نمایندگان ایالات متحده در اتاق حضور نداشت. او در ادامه تاکید کرد: ما می‌دانیم که آمریکا به همراه عراق و عمان نقش مهمی‌در این فرایند داشت، اما همچنان این چین بود که کار را تمام کرد. از همین رو به ناگهان بحث‌‌ ها‌‌ی بسیاری در باب خاورمیانه جدید یا مرحله تازه ای دیپلماسی چینی مطرح شد؛ مرحله ای که در آن چین صرفا در قامت یک بازیگر مهم در حوزه انرژی قلمداد نمی‌شود. در همان بازه زمانی، درست قبل از اینکه چین از معماری جدید امنیتی خود برای خاورمیانه رونمایی کند، یک ابتکار امنیتی جهانی وجود داشت که توسط شی جین پینگ پس از شروع جنگ در اوکراین ارائه شد و بخشی از دو ابتکار جهانی دیگر است که عبارتند از: ابتکار توسعه جهانی و ابتکار تمدن جهانی، که به ابتکار یک کمربند و یک جاده اضافه شد.

بنابراین این ابتکارات که نام جهانی دارند به ما یادآوری می‌کنند که هژمونی لزوماً چیزی نیست که چین در حال حاضر به آن نیاز دارد یا می‌خواهد. من فکر می‌کنم تحلیلگران چینی معتقدند که چین توانایی جایگزینی آمریکا به عنوان ضامن امنیت را ندارد و نمی‌خواهد ضامن امنیت در منطقه ای باشد که از نظر آنها به گورستان امپراتوری‌‌ ها‌‌ تلقی می‌شود. بنابراین، چین صرفا به دنبال تضعیف آمریکا است و خاورمیانه تنها یک تکه از این پازل است. این همان چیزی است که در حال حاضر در اروپا، جنگ در اوکراین، و بقیه جهان، یا جنوب جهانی شاهدش هستیم.

پاشنه آشیل پکن

در پاسخ به اسیب پذیر بودن چین و تلاش «شی» برای پنهان نگاه داشتنش لی پاسخ داد، مطمئنا شی جین پینگ، به دنبال انبوده تا راز برتری ایالات متحده را درک کند، و او به این نتیجه رسیده که ایالات متحده صرفا با تکیه بر قدرت مادی نتوانسته خود را در موضع قدرت نگاه داردبلمه برتری نظامی‌و اقتصادی برای تبدیل شدن به هژمونی لازم است اما عوامل غیر مادی نیز دخیل هستند. مراد، قدرت نهادی است. این قدرت مشروعیت است. و من فکر می‌کنم وقتی می‌بینید که چین به دنبال ارائه راه‌حل‌ها، مذاکره صلح، از این قبیل چیزها هست، در واقع می‌خواهد به عنوان یک قدرت جهانی مشروع دیده شود.

لی در ادامه خاطر نشان کرد: بله چین فعلا به دنبال جانشینی ایالات متحده در خاورمیانه نیست، چون نمی‌تواند این کار را انجام دهد. با این همه تلاش دارد تا توازنی در روابط خود با ایران و همچنین کشورهای عربی تعریف کند.

به عنوان مثال، کشورهای عربی نگرانی‌های مشابه کشورهای آسیا و اقیانوسیه در مورد چین ندارند. آنها آنقدر نگران تایوان نیستند، آنها چندان نگران دریای چین جنوبی نیستند. از همین رو حتی اگر چین به هژمونی در پیرامون خود در اقیانوس آرام دست یابد، این گروه از کشورهای خاورمیانه به هراس نمی‌افتند.

از دیدگاه هنجاری، از دیدگاه نهادی و از دیدگاه اقتصادی مادی، چین فکر می‌کند که خاورمیانه گزینه‌ای کاملاً جذاب در سراسر جهان برای گسترش نفوذ خود است. اما موافقم، این کشور به دنبال جانشینی ایالات متحده به عنوان تامین کننده اصلی امنیت نیست، اما به دنبال نقس آفرینی بیش از از یک اقتصاد نهادی و کوچک است و تا حدودی حضور نظامی‌در خاورمیانه را می‌خواهد.

اما در باب آسیب پذیری‌‌ ها‌‌ی چین، باید گفت: پکن از ضعف‌‌ ها‌‌ی خود به خوبی آگاه است بنابراین، برای مثال، در مورد نحوه سازماندهی امور مالی در جهان بسیار پارانوئید است. بالاخص در باب اتکا به دلار آمریکا، که می‌تواند در برابر چین به سان سلاح عمل کند.

در مورد جغرافیا نیز این کشور بسیار آسیب پذیر است، به این معنا که هنوز جنگ جهانی دوم و تجربه ژاپن و سایر شکست‌هایش را فراموش نکرده است.

علاوه بر این‌‌ ها‌‌، چین به خوبی می‌داند که فاقد قدرت هنجاری و نهادی است، زیرا اکثر نهادها و هنجارهایی که هنوز هم مسلط هستند، پس از جنگ جهانی دوم به هم ریخته شدند و عمدتاً توسط ایالات متحده رهبری می‌شوند. چین به صراحت می‌گوید که فاقد قدرت نهادی و هنجاری است. پس تلاش دارد تا هنجاری چین یا آنچه را که می‌توان آن را گفتمان و قدرت نهادی نامید، ارتقا بخشد.

اهرم پکن

موسسه مطالعاتی‌‌ ها‌‌دسون با اشاره به توافق میان ایران و عربستان پرسید، گفته می‌شود چین بازیگری صلح ساز است. با این همه حمله حماس به اسرائیل اندکی معادلات پکن را به هم ریخته، هرچند چین تلاش کرده تا مقدمات صلح میان حماس و فتح را هموار کند، با این همه شاهد هستیم که چین در کنار اسرائیل قرار دارد زیرا به فن آوری و تکنولوژی این بازیگر نیازمند هست.

توویا گرینگ در پاسخ گفت: بله من فکر می‌کنم پس از شرایط پرهیاهوی مارس 23 و تنش‌زدایی که چین میانجی اش بود، هفت اکتبر محدودیت‌های این کشور در خاورمیانه و همچنین میزان تمایلی برای سرمایه‌گذاری در امنیت را عریان کرد. بعد از تنش زدایی میان تهران و ریاض شاهد بازگشت سوریه به اتحاد عرب و توافق نزدیک قطر با سایر کشورهای خلیج فارس بودیم، رویدادهایی که چین آنها را مدیریت می‌کرد، از منظری دیگر چین نوع جدیدی از قدرت را نشان داد و تلاش کرد تا این پیام را مخابره کند، راه‌‌ ها‌‌ی دیگری به غیر از آنچه ایالات متحده می‌گوید وجود دارد.اما بعد از هفت اکتبر شاهد انفعال پکن بودیم. لفاظی رهبران کشور زیاد است اما در عمل منفعل هستند.چین از اسرائیل انتقاد کرد تا با جنوب جهانی هم صدا شده و به گونه ای ایالات متحده را در موضع ضعف قرار دهد. به بیانی بهتر پکن از اسرائیل به عنوان چوبی برای مجازات ایاالات متحده استفاده می‌کند.

جان لی نیز در ادامه این گفت و گو تاکید دارد که آسیا بزرگترین عرصه رقابت چین در برابر ایالات متحده است.به گفته او، اگر به شرق آسیا نگاه کنید، بسیاری از کشورها، به ویژه آسیای جنوب شرقی، چندان به اسرائیل نزدیک نیستند. در واقع، من می‌توانم بگویم که آنها در واقع کاملاً دشمن اسرائیل هستند و از آرمان فلسطین به هر شکلی که باشد حمایت می‌کنند. بنابراین برای چین انتقاد از اسرائیل راهی است برای افزایش نفوذ و خود و تضعیف جایگاه ایالات متحده.

اندونزی، مالزی، حتی کشورهای غیرمسلمان مانند سنگاپور از حامیان جدی فلسطین هستند، یا حداقل معتقدند که حمایت آمریکا از اسرائیل ناعادلانه و نامتعادل است. چین نیز تلاش دارد تا از این کارت به نفع خود استفاده کند. پس فارغ از آنچه که پکن با مسلمانان سین کیانگ انجام می‌دهد، با رویکرد اخیرش ناقل پیامی‌صریح است. پس می‌توان گفت رابطه با اسرائیل برای پکن مهم است اما نه به اندازه ای که بخواهد از اهرمی‌که در اختیارش قرار گرفته به نفع خود فرصت سازی نکند.  

توویا گرینگ در پاسخ به سوالی درباره جنگ اطلاعاتی چین با اسرائیل که هدف از آن ایالات متحده هست، به توان گفتمانی پکن اشاره کرد و گفت که حزب کمونیست چین در حوزه عملیات اطلاعاتی قدمتی صد ساله دارد، پس دور از ذهن نبود تا از از بحران‌ها و جنگ‌ها به نفع خود روایت سازی نکند. بالاخص آن که پکن معتقد است که آمریکا بخشی از هژمونی خود را با کسب قدرت گفتمانی، با کنترل میکروفن، با شنیدن، با تعیین روایت‌‌ ها‌‌ و معیارها و سپس قوانین نظام بین الملل تبیین می‌کند.

بنابراین جنگ غزه برای پکن می‌تواند فرصت ساز باشد بالاخص در جنوب شرق آیا که براساس آمارها چین بیش از 50 درصد از آمریکا جلو است، حتی داده‌‌‌ها‌‌ی اطلاعاتی از خاورمیانه و شمال آفریقا نیز نشان می‌دهد که میزان محبوبیت پکن در این جغرافیا نیز بیشتر از آمریکا هست. در همین راستا روشن است که چین ابتدا از کل تبلیغات دولتی حزبی و بازوهای سیاست خارجی خود برای ارائه پیام‌‌ ها‌‌ی ضد آمریکایی، ضد هژمونیک و ضد لیبرال استفاده می‌کند. حتی قبل از شروع صحبت در مورد شرکت‌های خصوصی که ممکن است تحت تأثیر حزب کمونیست چین باشند یا نباشند، فکر می‌کنم فقط با نگاهی به گفتمان رسمی، شاهدیم که چین با بهره برداری از جنگ سعی در ایجاد قدرت گفتمانی برای خود دارد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید