ایران در میانِ منازعه قطر و عربستان
برخی از کشورها مانند ایران، چین، روسیه، ترکیه، کویت، عمان و آمریکا خواستار حل اختلافات از طریق گفتوگو شدند. اسرائیل حرکت عربستان و متحدانش را نشانهای از عمق اشتراکاتشان با رژیم صهیونیستی دانست. وزیر خارجه قطر گفت که این حملات به قطر برای این است که قطر را مجبور کنند درباره همه مسائل از سعودیها و اماراتیها پیروی کند؛ گویا اینکه قطر هیچ اختیاری از خود ندارد و آنها میتوانند سیاست خارجی خود را به قطر تحمیل کنند.
عربستان سعودی و امارات عربی متحده در ظاهر چنین ادعا میکنند که قطر به گروههای تروریستی در خاورمیانه مانند القاعده و داعش کمک مالی کرده و از یوسف القرضاوی رهبر معنوی اخوانالمسلمین در خاک خود پذیرایی کرده است. اما اگر این اتهام درست باشد، آنگاه این بحث پیش میآید که در کویت نیز گرایش به اسلام سیاسی اهل سنت ریشهدار است و چند نفر از نمایندگان مجلس کویت گرایشهای اخوانی دارند. بهخاطر داریم حکومت طالبان در افغانستان فقط از سوی معدودی از کشورها به خصوص عربستان و امارات به رسمیت شناخته شد.
همچنین قطر متهم شده است که با ایران روابط خوبی دارد. گرچه داشتن رابطه با یک کشور همسایه در خلیجفارس نمیتواند توجیهکننده رفتار سعودی-اماراتی باشد، اما واقعیت آن است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، قطر تمایل داشته و دارد که با حفظ روابط خود با تهران به نوعی به عمق اشتراکات خود با آمریکا و دیگر کشورهای مؤثر در منطقه بیفزاید. من به خاطر ندارم که در همه این سالها پروژهای بزرگ مانند خط لوله آب یا قرارداد بزرگ نفتی و گازی مابین تهران و دوحه به سرانجام رسیده باشد. در همه این سالها دوحه میکوشید که از اهرم نزدیکی خود با تهران برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود بهره ببرد.به نظر نگارنده، بحران روابط عربستان و قطر با مدل مفهومی رفتاری بیشتر قابل توجیه است.
علت رفتار تند سعودیها ریشه در مسائل داخلی این کشور دارد. اقدام سعودی علیه قطر همان مدل حمله عراق در دوره صدامحسین به کویت است. اتفاقات قبل از این حمله نشاندهنده تصمیم صدام برای گوشمالی کویت، عربستان و امارات برای توطئه آنان به نظر صدام، در کاهش قیمت نفت خام و مآلا کمترشدن منابع مالی عراق در پایان جنگ ایران و عراق بود. عزت ابراهیم در کنفرانس جده به مسئولان کویتی و سعودی دشنام داده و آنان را به تنبیهی بزرگ بشارت داد.
مسئله یکدستشدن حاکمیت در سعودی این بار در اختلافات بین خانواده ملک سلمان و خانواده نایف که ولیعهدی این کشور را در دست داشت خود را نمایان میکند. بازیگر پرسروصدای این جنگ خانوادگی محمد بن سلمان است که همزمان در چند جبهه برای کاملکردن قدرت خود و پدر خویش میجنگد. او فکر میکند که با دشنامگویی به ایرانیان و محاصره قطر میتواند داخل کاخ سلطنتی اختیارات قدرت را یکسره قبضه کند. روابط نزدیک خانواده آل ثانی در قطر و آل نایف هدف محمد بن سلمان است. اگر این فرضیه درست باشد، حدس میزنم در مدت زمانی بین ششماه تا یکسال قدرت سلمان و فرزندش محمد، در عربستان بدون رقیب خواهد شد.
آنگاه عربستان مجددا به رفتار سنتی این کشور، که مبتنی بر حزم و محافظهکاری بود، بازمیگردد.رفتار مناسب ایران، این است که مانند موضع کشور در تهاجم صدام به کویت، این بار نیز متکی بر بیطرفی باشد. بهترین راهبرد برای ایران در این شرایط، «خویشتنداری استراتژیک» و حمایتنکردن از یکی از طرفین مناقشه است. از این منظر، ایران باید ضمن درک شرایط خطیر موجود، بدون درگیرشدن در محاسبات احساسی، به عربستان این پیام را بدهد که ایران از افزایش سطح تنش و درگیری در منطقه استقبال نمیکند و آن را برای آینده منطقه مضر میداند. باید کانالهای ارتباطی با عربستان برای ردوبدل پیام باز بماند و برای این منظور باید از توان دیپلماتیک کشور استفاده کرد.
در عین حال میتوان کمکهای انسان دوستانه و مواد غذایی به وسیله بخش خصوصی ایران به صورت عادی قطر ارسال کرد.این بار بیطرفی فعال میتواند راهبردی مناسب برای سیاست خارجی ایران باشد. اگرچه در این اختلاف، شواهد نشان میدهد عربستان سعودی شروعکننده بحران جدید در منطقه خلیجفارس است، اما ایران میتواند علاوه بر تعامل جدیتر با دوحه، روابط با عربستان را نیز در نظر داشته باشد. تماس تلفنی وزیر امور خارجه ایران با وزیر خارجه قطر و همچنین تسلیم پیام رئیسجمهور ایران به حاکم قطر از سوی معاون وزیر امور خارجه اقدامات مناسب سیاسی برای پیگیری راهبرد بیطرفی در بخش قطر است. در عین حال ایران میتواند در طرف دیگر یعنی در ارتباط با عربستان سعودی نیز فعال باشد.
اقداماتی از نوع تسهیل در امر سفر حاجیان ایرانی در سال جاری از سوی دولت ایران، میتواند همراه با تعهدات طرف سعودی در حفظ امنیت ایرانیان، راه را برای کاهش تنش بین دو کشور هموار کند. همچنین اعزام هیئت کنسولی از طرف عربستان برای ارزیابی وضعیت ساختمان کنسولگری مشهد و اعزام تیم مشابه ایران برای کنسولگری ایران در جده از طریق کشور حافظ منافع یعنی سوئیس امری منطقی است. نباید از نظر دور داشت که کشورها در جبر ژئوپلیتیک محصور هستند. ایران همچنان همسایه عربستان سعودی و قطر باقی خواهد ماند. به خصوص اینکه الزامات مذهبی نیز ما را به داشتن حداقل روابط با عربستان مجبور میکند.
منافع ایران و سعودی در پاییننیامدن قیمت نفت و منافع ایران و قطر در تولید بیشتر گاز طبیعی بر کسی پوشیده نیست. روزانه هفدهونیم میلیون بشکه نفت خام از تنگه هرمز میگذرد. ٢٩ درصد از ذخائر ثابتشده نفت خام جهان در اختیار کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و ١٠ درصد دیگر در اختیار ایران است. قطر بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایعشده (الانجی) در جهان است. به نظر میرسد که بازار انرژی همچنان به خلیجفارس و آرامش آن نیاز دارد.
عباس ملکی- استاد دانشگاه شریف و معاون پیشین وزارت خارجه